جدول جو
جدول جو

معنی سابود - جستجوی لغت در جدول جو

سابود
(دخترانه)
هاله، خرمن ماه
تصویری از سابود
تصویر سابود
فرهنگ نامهای ایرانی
سابود
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، آورک، بادپیچ، گواچو، نرموره، بازام، پالوازه، اورک، بازپیچ
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شایورد، شادورد، خرمن ماه
تصویری از سابود
تصویر سابود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نابود
تصویر نابود
منهدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سابور
تصویر سابور
پارسی تازی گشته شاپور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوط
تصویر سابوط
ریشدار از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوس
تصویر سابوس
اسبغول اسفرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابود
تصویر نابود
نیست شده، از میان رفته، ناپیدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوس
تصویر سابوس
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سپیوش، شکم پاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نابود
تصویر نابود
معدوم، فانی، ناپیدا، نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابود
تصویر نابود
از بین رفته، نیست شده
فرهنگ فارسی معین