- سابود (دخترانه)
- هاله، خرمن ماه
معنی سابود - جستجوی لغت در جدول جو
- سابود
- تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، آورک، بادپیچ، گواچو، نرموره، بازام، پالوازه، اورک، بازپیچ
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شایورد، شادورد، خرمن ماه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منهدم
پارسی تازی گشته شاپور
ریشدار از ماهیان
اسبغول اسفرزه
نیست شده، از میان رفته، ناپیدا
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سپیوش، شکم پاره
معدوم، فانی، ناپیدا، نیست
از بین رفته، نیست شده