جدول جو
جدول جو

معنی سائین - جستجوی لغت در جدول جو

سائین
دهی است از دهستان کورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل و در 31 هزارگزی جنوب اردبیل واقع است و تا شوسۀ اردبیل 18 هزارگز فاصله دارد، منطقه ای کوهستانی است و هوای آن معتدل است، 751 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و رود سائین است، محصول غلات دارد و شغل اهالی آن زراعت و گله داری و صنایع دستی و قالی بافی است، راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساوین
تصویر ساوین
(دخترانه)
سبدی که در آن پنبه می گذارند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامین
تصویر سامین
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی همدان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سازین
تصویر سازین
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی زنجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سارین
تصویر سارین
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی رفسنجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سابین
تصویر سابین
(دخترانه و پسرانه)
سروکوهی
فرهنگ نامهای ایرانی
سبدی که پنبه های زده شده را که برای ریسیدن آماده می کنند در آن بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساقین
تصویر ساقین
تثنیۀ ساق، دو ساق، در ریاضیات دو خط که از دو سمت بر زاویه ای احاطه دارد
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ)
جمع واژۀ سائر، در حالت نصبی و جری. رجوع به سائر شود
لغت نامه دهخدا
حاکم نشین ایالت آلپ علیا از بخش گاپ، دارای 980 تن سکنه است و 290 گز از سطح دریا ارتفاع دارد، محل بافتن پارچه های کتانی است
جایگاهی است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
سبدی که در آن پنبه گذارند از برای ریسیدن، (شرفنامۀ منیری) (آنندراج)، سبدی باشد که پنبه مهیا کرده بجهت رشتن در آن گذارند، (برهان)، سبد سرتنگ که بهندی پهاری گویند، (غیاث) : قفه، ساوین پنبه و آن کدوی خشک میان تهی کرده است که پنبه در آن نهند ریشتن را، (صراح اللغه)، رجوع به ساویس و ساوس و ساون شود
لغت نامه دهخدا
یکی از قدیمی ترین شهرهای مصر قدیم که در دلتای نیل در مشرق دمنهور قرار داشت، صنعت پارچه های کتانی این شهر مشهور بود و معبد معروفی برای الهۀ ’نیت’ حامی و خداوند این صنعت در سائیس بناکرده بودند که هرودوت از آن دیدن کرد، فنیقی ها در دورۀ سلسلۀ هجدهم و اهالی لیبی در دورۀ سلسلۀ بیستم فراعنه، نمایندگیهای تجارتی در سائیس تأسیس کردند، سپس همین مهاجرین امرای سائیس نام یافتند و بعنوان بیست و ششمین و بیست وهشتمین و سی امین سلسلۀ فراعنه بر مصر فرمانروائی یافتند، و در دورۀ همین سلسله ها سائیس کانون تمدن درخشانی شد و گاهی بتجدید حیات هنر و صنعت مصر در این دوره نام رستاخیز سائیسی داده اند، با فتح مصر بدست کمبوجیه شاهنشاه هخامنشی، سلسلۀ بیست و ششم یا سلسلۀ پادشاهان سائیس منقرض گردید، کمبوجیه بمعبد سائیس رفت و در مقابل خدایان محلی زانو زد ولی هرودوت گفته است که مومیائی آمازیس را بیرون آورد و در آتش انداخت، (ایران باستان ج 1 ص 492 و 502 و 503 و 505 و 507)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان، واقع در 20هزارگزی جنوب قیدار، سر راه زنجان و همدان، کوهستانی، و سردسیر، و آب آن از چشمه است، و غلات و انگور و قلمستان دارد، و 172 تن ساکنان آن به زراعت اشتغال دارند، از صنایع دستی محلی گلیم و جاجیم بافی در آن معمول است، راه مالرو دارد، و در صورت تعمیر پل سازین اتومبیل بدان توان برد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لَ گَ کَ دَ)
رجوع به ساییدن شود
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش غربی شهرستان رفسنجان، واقع در 41 هزارگزی جنوب رفسنجان، و35 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رفسنجان به یزد، این ده 27 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ سائل، در حالت نصبی و جری. رجوع به سائل شود
لغت نامه دهخدا
رگی است در باطن پشت بدرازا و متصل است بدان رگ دل، (شرح قاموس) (منتهی الارب) (آنندراج) (قطر المحیط)، و آن را اکحل نامند
لغت نامه دهخدا
شهری است از اعمال فارس از نواحی شیراز، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مِئین)
به معنی صدها. این جمع مائه است به حذف تای فوقانی. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به مئین شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
جمع واژۀ سائس، در حالت نصبی و جری. رجوع به سائس شود
لغت نامه دهخدا
نام یکی از ممالک مرکزی قدیم ایتالیا بود که در شمال لاسیوم و در مغرب سامنیوم و در مشرق اتروریا و در جنوب پیسنوم و میان جبال آپنین و مجرای دو رود خانه تیبروآنیو و در میان ایالات کنونی امبری و آبروز اولتریور قرار داشت، ناحیۀ سابین پوشیده از جنگل بود و برای زراعت مناسب بود لکن زیتون و تاک و بلوط فراوان داشت و حیوانات اهلی نیز در آن نگاهداری میشد، رجوع به ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 482 و قاموس الاعلام ترکی ج 4 شود
رودخانه ای است در ایالات متحدۀ آمریکا، که از ایالت تکزاس سرچشمه میگیرد و در این ایالت و ایالت لویزیان ابتدا بسمت جنوب شرقی و بعد بسوی جنوب جریان می یابد و پس از طی 500 هزار گز به خلیج مکزیک می ریزد
لغت نامه دهخدا
دهی است به همدان، (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
تثنیۀ ساق. رجوع به ساق شود، ساق بند: ساعین و ساقین برافکنده. (سمک عیار). ساقین و ساعدین زر اندود بسته. (داراب نامه ص 623) ، هر یک از دو خطی را که احاطه بر زاویه ای دارند ساق نامند و مجموع دو خط را ساقین خوانند
لغت نامه دهخدا
درخت ابهل است و از اسانسی که از شاخه های آن میگیرند در داروسازی استفاده میشود، رجوع به کارآموزی داروسازی ص 208 و ابهل در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
قوم قدیم از نژاد لاتین است که در ایتالیا در حوالی رم و در دامنه ها و ارتفاعات جبال آپنین مرکزی در ناحیۀ سابین سکونت داشتند، بعدها بدشتها و جلگه های حوالی رم سرازیر شدند و بقیادت تاتیوس پادشاه خود ضد رومیان شوریدند و آتش جنگ میان سابینها و رومیان شعله ور شد، بعد از آخرین جنگ قراردادی منعقد گردید که بموجب آن سابینها در مجاورت رومیان و در شهر رم اقامت گزیدند ولی تحت حکومت تاتیوس و مجلس اعیان خود بودند، مدتی بعد بطور قطعی مغلوب و برومیان ملحق شدند و از سال 220 قبل از میلاد در دورۀ دانتاتوس کنسول روم کاملاً فرمانبردار روم گشتند
لغت نامه دهخدا
نام یکی از پنج کشوری که در اوستا (فروردین یشت، بندهای 143 - 144) نام برده شده است، چهار کشور دیگر: ایران، توران، سلم، داهی است، تعیین محل و تحدید حدود کشورهای مزبور آسان نیست، (مزدیسنا تألیف دکتر معین چ 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان قزل کچیلو بخش ماه نشان شهرستان زنجان، 48000گزی جنوب خاوری ماه نشان، 8000گزی راه مال رو عمومی، کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 775 نفر است، مذهب شیعه، آب آن از قنات، چشمه، محصول آنجا غلات، انگور، قیسی، شغل اهالی زراعت، صنعت، گلیم و جاجیم بافی، راه مال رو، چند نفری از مردان برای تأمین معاش به تهران میروند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نام محلی کنار راه سراب به اردبیل در 138800گزی تبریز، میان کاروان و امام چای
لغت نامه دهخدا
تحت، تحتانی، زیر، زیرین، سفل، پست، دون، فرود، فرودین، مقابل بالا و بالائین:
فرستاده گر کشتن آئین بدی
سرت را کنون جای پائین بدی،
اسدی،
به تبعیت فرهنگ نویسان این شاهد نوشته شد و بی شبهه مصراع دوم، ’سرت را کنون خاک بالین بدی’، بوده است، صف ّ نعال،
، ذیل، دامنه، پای:
بپائین که شاه خفته بناز
شده یک زمان از شب دیرباز،
فردوسی،
، از سوی پای باشد آنجا که مردم خفته بود مقابل سرین و بالین:
در بستر بد یار و من از دوستی او
گاهی بسرین تاختم و گاه بپائین،
؟ (از فرهنگ اسدی نسخۀ خطی نخجوانی)،
پر از درّ خوشاب بالین اوی
عقیق و زبرجد بپائین اوی،
فردوسی،
سرین سوده پائین فروریخته،
نظامی،
- پائین آمدن، فرود آمدن، هبوط، هابط شدن، بزیر آمدن، منحطّ شدن، انحطاط: پائین آمدن قیمت غله و جز آن، ارزان شدن آن، تنزل کردن آن، نازل شدن آن،
-، خوابیدن و فروریختن و رمبیدن سقف و دیوار و چاه و جز آن،
- پائین آوردن، فروآوردن، هبوط دادن، هابط کردن،
- پائین افتاده بودن شکم، بمزاح، گرسنه گردیده بودن،
- پائین انداختن، فروافکندن،
- پائین رفتن، هبوط،
- پائین کشیدن (چراغ را)، روشنی چراغ را فرود آوردن چندانکه به فرومردن نزدیک شود، مقابل برکردن
لغت نامه دهخدا
(نائین)
یکی از شهرهای استان دهم و مرکز فرمانداری است. شهری قدیمی است وسابقۀ تاریخی آن به پیش از اسلام میرسد. مؤلف ’سرزمینهای خلافت شرقی’ مینویسد: نائین، در شمال باختری یزد، در حاشیۀ کویر جای دارد و معمولاً از توابع یزد شمرده میشود، اگر چه برخی از نویسندگان آن را از توابع اصفهان شمرده اند. نائین قلعه ای داشت و بقول حمداﷲمستوفی دور قلعه اش چهار هزار قدم بود. (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 106). و نیز مؤلف همین کتاب گوید که نائین در قرون وسطی جزء ایالت فارس محسوب میشده است. (ص 224). لیکن حمداﷲ مستوفی و خواندمیر آن را از توابع یزد شمرده اند. (تاریخ گزیده ص 638) (حبیب السیر ج 3 چ خیام ص 281). آذر بیگدلی در ’آتشکدۀ آذر’ و صاحب منتهی الارب (ذیل حرف ’ن’) و صاحب روضات الجنات (ص 640) آن را تابع اصفهان دانسته اند. یاقوت در معجم البلدان این شهر را از اعمال پارس و کورۀ اصطخر دانسته است.مؤلف نزههالقلوب فاصله آن را تا اصفهان بیست و شش فرسنگ (نزههالقلوب ص 56) و مؤلف روضات الجنات ده فرسنگ (ص 641) و ناصرخسرو سی فرسنگ نوشته اند. (سفرنامه ص 124) ولی در جغرافیای کیهان این مسافت بیست و پنج فرسنگ تعیین شده است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440).
مؤلف حدودالعالم آن را سردسیر و با سیب بسیار و برحد میان پارس و بیابان ذکر کرده است. (حدود العالم ص 80). مستوفی آن را از اقلیم سوم شمرده و نوشته است که دور قلعه اش چهار هزار قدم است. حقوق دیوانیش دو تومان و دویست دینار است. (نزههالقلوب ج 3 ص 74). صاحب تذکرهالملوک گوید: در عهد صفویه حکام شرع یزد و ابرقوه و نائین و اردستان و... را صدر خاصه، تعیین [میکند] و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصلۀ مذکوره نایب الصداره و سایر مباشرین صدرخاصه متوجه میشده اند. (تذکرهالملوک ص 2).
و ناصرخسرو بدینگونه از نائین یاد میکند: بیست روز در اصفهان بماندم و بیست و هشتم صفر بیرون آمدیم بدیهی رسیدیم که آن را هیثاباد گویند و از آنجا براه صحرا و کوه مسکیان بقصبۀ نایین آمدیم و از سپاهان تا آنجا سی فرسنگ بود، و از نایین چهل و سه فرسنگ برفتیم بدیه گرمه از ناحیۀ بیابان که این ناحیه ده دوازده پاره دیه باشد رسیدیم. (سفرنامه ص 124). در بستان السیاحه آمده است: قصبه ای است دلنشین از قصبات اصفهان... در زمین هموار واقع و جوانب آن واسع است و قرب دو هزار باب خانه در اوست... آبش خوب و هوایش مرغوب. آن قصبه در راه یزد و کاشان اتفاق افتاده... از اصفهان چهار مرحله دور است... مردمش شیعۀ امامیه اند... و جمعی از اهل وجد و حال از آنجا ظهور نموده اند منجمله حاجی عبدالوهاب مرشد حاجی محمد حسن تبریزی الاصل و میرزا ابوالقاسم شیرازی فی زماننا از آنجا بود... و دیگر میرزا عبدالرحیم...نظر علیشاه... (بستان السیاحه صص 600-601).
و این شرح نیز در ’تاریخ صنایع ایران’ راجع به مسجد جامع نائین آمده است: یکی از معروفترین ابنیۀ این دوره [بعد از استیلای عرب و قبل از سلجوقیان] مسجد جامع نائین است... آن قسمت از مسجد که در طرف قبله است از یازده طاقنما تشکیل یافته که سقف هلالی دارند. طاقنمای وسطی از سایر طاقنماها وسیعتر است. دیوار و طاق و جرزهای آن نیز گچ بری دارندو آن قسمت که محراب در آن است با گچ بری تزیین یافته. نقشۀ آن عبارت است از کثیرالاضلاع های هشت ضلعی و اشکال هندسی سادۀ دیگر که با گلهای مختلف زینت یافته اگرچه این گچ بری چندان ریزه کاری ندارد ولی نقشۀ آن مؤثر و قشنگ است و در اصل رنگ شده و شاید طلاکاری نیز داشته است. چون آن را عمیق کنده اند و چنانکه گفته شد ساده و فاقد ظرافت است، چنان مینماید که به دورۀاولیه این نوع صنعت تعلق دارد. مسجد نائین از حیث نقشه نمونۀ مساجد اولیۀ عرب میباشد. ساختمان آن از تاری خانه دامغان کاملتر است. ستونهای آن کوچکتر، دالانها بلندتر و طاق ها تیزترند. در طرف چپ نزدیک گوشۀمسجد مناره ای است که جزء ساختمان مسجد است. (تاریخ صنایع ایران ص 136). و هم راجع به قدمت ساختمان این مسجد اعتمادالسلطنه آرد: گویند مسجد جامع نائین را خلیفۀ اموی عمرعبدالعزیز ساخته است، چند خشت که اسامی خلفاء در آن ثبت شده موجود است. ولی تاریخ منبر سنۀ 711 هجری قمری است و تاریخ درب مسجد سنۀ 784 است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 121).
پیرامون ابنیۀ قدیمی نائین این شرح نیزدر جغرافیای کیهان آمده است: مساجد مهم نائین عبارت است از مسجد جامع، مسجد خواجه، مسجد شیخ محمد ربیع، و مسجد کلوان، از همه معروفتر و قدیم تر مسجد جامع است که در محلۀ باب المسجد واقع شده. بنای آن از آجر و به شکل هشت ضلعی میباشد، ارتفاع آن قریب 25 ذرع و محرابش مانند محراب اسپاهان دارای گچ بری بسیار زیبا و خطوط کوفی است. یگانه آثار ذیقیمتی که در مسجد مزبور موجود است منبر چوبی منبت کاری هشت پله ای میباشد که ارتفاع آن به هشت ذرع میرسد. در طرف چپ منبر مزبور نام سازنده و واقف و تاریخ ساختن آن را که به سال 711 هجری قمری بوده است با خط بسیار خوب نسخ منبت کاری کرده اند و اگر در نگاهداری منبر مذکور که یکی از شاهکارهای صنعتی نیمۀ اول قرن هشتم است مواظبت بعمل نیاید ممکن است آن را قطعه قطعه نموده از بین ببرند. یکی دیگر از بناهای مهم قدیمی نائین که هیچگونه علائم و آثاری از تاریخ ساختمان آن به دست نیامده ولی وضع آن نشان میدهد که خیلی قدیمی است نارنج قلعه میباشد. عمارت زیرین برج قلعه به تل خاکی تبدیل [شده] ولی اصل برج که 25 ذرع ارتفاع دارد باقی و برجاست. سابقاًدر اطراف قلعۀ مزبور خندقی بعرض 25 ذرع حفر کرده بودند ولی اکنون پر است. مهمترین قسمت جالب توجه این برج که مورد دقت نظر است خشتهای خامی است که در ساختمان برج بکار رفته، طول خشتها نیم و عرض 14 ذرع میباشد و وزن هریک هفت الی هشت من است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440 و 441).
مؤلف همین کتاب پیرامون وضع عمومی شهر و مردم نائین نویسد: با قرای اطراف قریب 12558 نفر جمعیت دارد. کوچه های آن تنگ و کثیف و بسیار متعفن است. شغل عمومی اهالی تا چندی قبل عبابافی بوده ولی امروز فقیر و پریشانند و آنها که استطاعتی دارند دستگاههای قالیبافی دایر کرده اند از حیث فقدان آب ساکنین نائین فوق العاده در زحمت [اند] و بعضی سالها که خشکسالی است آب را کوزه ای ده شاهی الی یکقران خریداری میکنند.آب مشروب اهالی از 10 آب انبار که از دو الی هفت فرسخ برای پرنمودن آنها آب می آورند به دست می آید چهار رشته قنات بی اهمیت نیز دارد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440). نائین دارای عباهای خوب بوده که اینک از بین رفته و ظروف آنجا نیز مشهور است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 296).
در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است: شهرستان نائین یکی از شهرستانهای هفتگانه استان دهم کشوراست. حدود آن از طرف شمال به دشت کویر، از جنوب به شهرستان یزد و اصفهان و از خاور به شهرستان فردوس خراسان و از باختر به شهرستان اردستان محدود است. تقسیمات: شهرستان نائین از سه بخش تشکیل شده است، بدین ترتیب:
1- بخش حومه شامل 338 آبادی و 22430 نفر جمعیت است. 2- بخش انارک 12 آبادی و 2476 تن سکنه دارد. 3- بخش خور بیابانک مشتمل بر 18 آبادی و 13487 نفر جمعیت است، جمعاً شهرستان نائین از سه بخش و 267 آبادی کوچک و بزرگ و 38393 تن جمعیت تشکیل شده است.
بخش حومه - محدود است از شمال به بخش انارک شهرستان اردستان. از جنوب به بخش اردکان، از خاور به بخش خرانق و اردکان یزد و از باختر به بخش کوهپایۀ اصفهان. بخش حومه نائین جلگه و مسطح است و فقط چند کوه منفرد، در شمال و جنوب باختری و خاوری آن دیده میشود، بدین شرح:
1 -کوه سراش که از جنوب خاور به طرف شمال باختر امتداددارد و به کوه فشارک در دهستان برزاوند شهرستان اردستان میرسد. (خط الرأس این رشته ارتفاع حد طبیعی شهرستان نائین را با بخش کوهپایه مشخص مینماید). راه نائین به کوهپایه از گردنۀ بیل آباد این رشته کوه عبور میکند و گردنۀ نامبرده 2285 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. 2- کوه محمدیه در شمال نائین و تقریباً شمالی جنوبی قرار گرفته و ارتفاعش از سطح دریا 2175 گز است. 3- رشته ارتفاعات زردکوه و ارتفاعات منفرد دیگری در قسمت کویر این بخش واقع شده است و ارتفاع بلندترین نقطۀ کوههای مذکور بطور متوسط در حدود 2000 گزاست.
آب و هوا - هوای این بخش نسبهً معتدل است. آب زراعتی آبادیها از قناتها تأمین میشود.
محصول و شغل - محصول عمده نائین غلات است و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی و کرباس بافی است. بیشتر قراء این بخش بوسیلۀ راههای ارابه رو به یکدیگر مربوط است و در فصل خشکی به بیشتر قراء میتوان اتومبیل برد.
زبان ومذهب - مردم نائین مسلمان شیعه اند و زبان مادری آنان فارسی است.
قراء مهم بخش حومه نائین عبارتند از: بافران، چم، محمدی، سرشگ، حسین آباد، خیرآباد، بنوند. در بخش حومه (بغیر از شهر نائین) سه باب دبستان دایر است.
شهر نائین - شهر کوچک نائین مرکز شهرستان نائین در سر سه راه اصفهان - یزد کاشان واقع است خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است:
سوابق تاریخی - تاریخ ساختمان و بنا کننده شهر نائین درست معلوم نیست ولی همینقدر که از تواریخ و قرائن معلوم میشود، سابقه اش به قبل ازمیلاد مسیح و دوران زردشتیان می پیوندد و آثاری منتسب به زردشتیان، از جمله خرابه های قلعۀ نائین، از آن روزگاران به یادگار مانده است.
فواصل - این شهر در 320 هزارگزی جنوب خاوری تهران و در 120 هزارگزی شمال خاوری شهراصفهان واقع است.
مختصات جغرافیائی نائین - طول:53 درجه و 4 دقیقه و 15 ثانیۀ خاوری از نصف النهار گرینویچ، عرض: 32 درجه و 51 دقیقه و 50 ثانیۀ شمالی. ارتفاع از سطح دریا 1400 گز. اختلاف ساعت با تهران 5 دقیقه و 20 ثانیه.
راهها - نائین بوسیلۀ دو راه به تهران مربوط میشود:
1- راه تهران به نائین که از شهر ری، قم، اصفهان و کوهپایه میگذرد، جادۀ شوسۀ درجۀ یک است و طولش 576 هزار گز است.
2- راهی که از کاشان میگذرد و جادۀ شوسۀ درجۀ 2 است. (از نائین تا قم شوسۀ درجۀ 2 و از قم تا تهران آسفالت). طولش 522 هزارگزست. این جاده فقط در گردنۀ ملااحمد (36 هزارگزی نائین) بعلت برف زیاد، ممکن است گاهی مسدود شود. این راه از شهر ری، قم، کاشان، نطنز و اردستان میگذرد.
مدت راه نائین به تهران، با اتومبیل 14 ساعت و با سواری 10 ساعت است. پمپ بنزین در مسیر جادۀ یزد به اصفهان قرار دارد.
وضع طبیعی و اقتصادی - شهر نائین در کنار راه شوسۀ اصفهان به یزد، و در جلگه واقع شده است. هوای شهر نسبهً معتدل است. آب آشامیدنی اهالی از آب انبارها و قنات شاهی، و آب مزروعی از قنوات تأمین میشود.
شغل عمده اهالی کسب و زراعت و محصول عمده آن گندم و جو و مختصری محصولات صیفی است، اشجار آن پسته و بادام و انار و گوجه و توت و سایر میوه هاست. صادرات زراعتی این شهرستان روناس و کتیرا و پنبه و پسته، و صادرات صنعتی آن قالی و عبا و کرباس است. معادن استخراج شدۀ حوزۀ معدنی انارک (از توابع نائین) شامل سرب، مس، زغال سنگ، آنتیمون و آهک است.
بناهای شهر بطور کلی قدیمی است. فقط در قسمت خاور و باختر این شهر، در مسیر جاده، چند بنای جدیدالاحداث دیده میشود. شهر نائین به هفت ناحیه تقسیم میشود بدین قرار: کلوان، بابل مسجد، سرای نو، نوآباد، پنجاهه: چهل دختران، سنگ. روشنائی محلات و کوچه های شهر بوسیلۀ چراغهای نفتی تأمین میشود. جمعیت شهر نائین در حدود 6235 نفر است و مردمش مسلمان شیعه مذهب اند.ساکنان شهر به زبان فارسی تکلم میکنند ولی کشاورزان و روستائیان به زبان فارسی مخصوص محلی که بیشتر بفرس قدیم شباهت دارد، تکلم میکنند.
مردم این شهرستان بکسب دانش راغبند و بیشتر بدین منظور جلای وطن میکنند. سادگی اخلاق و سعی در کسب دانش از آداب نائینی هاست. در این شهر یک دبیرستان پسرانه دو دبستان پسرانه و دو دبستان دخترانه دایر است. یک بیمارستان 20 تختخوابی در انتهای باختری شهر قرار دارد و در جنب بیمارستان نیز درمانگاهی بوسیلۀ سازمان خدمات اجتماعی تأسیس گشته است. شهر نائین مرکز فرمانداری شهرستان نائین است و ادارات دولتی آن عبارتند از: فرمانداری، شهرداری، شهربانی، ژاندارمری، پست و تلگراف، آمار، ثبت اسناد و املاک، بهداری، دارائی، ادارۀ فرهنگ، دادگاه بخش، بانک ملی نمایندگی یزد، نمایندگی بانک کشاورزی، نمایندگی اوقاف. (فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 10 ص 193- 194)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سائرن
تصویر سائرن
در تازی نیامده دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائسین
تصویر سائسین
جمع سایس در حالت رفعی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائلین
تصویر سائلین
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ساق، از پارسی دو ساگ دو زنگ تثنیه ساق دو ساق (پا)، ساق بند، هر یک از دو خطی که احاطه بر زاویه ای دارند ساق و مجموع دو خط را ساقین گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پائین
تصویر پائین
زیر، تحتانی، دون، پست
فرهنگ لغت هوشیار