جدول جو
جدول جو

معنی زیه - جستجوی لغت در جدول جو

زیه
(یَ / یِ)
زایش. ایلاد. زادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
هنرشان همین است کاندر کمر
بگاه زیه مردم آرند بر.
اسدی (یادداشت ایضاً).
رجوع به ’زه’ و ’زی’ شود
لغت نامه دهخدا
زیه
(یَ / یِ / زی یَ / یِ)
لثه. برآمدگی غضروفین که دندانها در آن جای دارد: گوشت زیه های من رفته است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
زیه
اولین شیری که از پستان خارج شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زکیه
تصویر زکیه
(دخترانه)
مؤنث زکی، پاک، طاهر، پارسا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیه
تصویر آیه
(دخترانه)
نشانه، هر یک از پاره های مشخص سوره های قرآن و دیگر کتابهای آسمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زید
تصویر زید
(پسرانه)
نام یکی از اصحاب پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیا
تصویر زیا
(پسرانه)
زنده
فرهنگ نامهای ایرانی
مالیات سرانه که در قدیم دولت های اسلامی از مردم غیر مسلمان که اهل کتاب بودند و در ممالک اسلامی زندگی می کردند ( اهل ذمه) می گرفتند، گزیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزیه
تصویر رزیه
مصیبت عظیم، آسیب و بلا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزیه
تصویر خزیه
رسوایی، بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ زی یَ)
رزیت. مصیبت. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار) (از اقرب الموارد). مصیبت. ج، رزایا. (مهذب الاسماء) : و یقابل مؤلم الرزیهبما اسبغ اﷲ تعالی علیه من الصبر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299) ، کمی. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، عیب. ج، رزایا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِزْ یَ)
بلا. (یادداشت بخطمؤلف) ، گناه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
ماده شتر که جز در ازاء آب نخورد. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زقه
تصویر زقه
مرغ ماهیخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زجه
تصویر زجه
زن نوزاییده (تا چهل روز)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزیه
تصویر خزیه
بلا، گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زقیه
تصویر زقیه
توده کپه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزیه
تصویر جزیه
خراج زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزیه
تصویر رزیه
بد آمد سوک، رنج، آک (عیب) مصیبت بزرگ پیش آمد ناگوار جمع رزایا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکه
تصویر زکه
خشم، اندوه زینه جنگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکیه
تصویر زکیه
زمین برومند و پاک، مونث زکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیه
تصویر دیه
خونبهای کشته دادن، خونبها دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنیه
تصویر زنیه
ته تغاری واپسین فرزند جهزادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمه
تصویر زمه
زاج سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبیه
تصویر زبیه
پشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیه
تصویر آیه
نشان نشانه، گواه، چمراس آیت، جمع آیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریه
تصویر ریه
جگر سفید، شش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زچه
تصویر زچه
از چه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزیه
تصویر رزیه
((رَ یَّ))
مصیبت عظیم، پیش آمد ناگوار، جمع رزایا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزیه
تصویر جزیه
((جِ یِ))
خراجی که اهل کتاب سالانه به دولت اسلامی می پرداختند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آیه
تصویر آیه
نشانه، یادگار، چمراس، نشانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیج
تصویر زیج
آلماناک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جزیه
تصویر جزیه
باژ، گزیه، گزیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیه
تصویر دیه
خون بها
فرهنگ واژه فارسی سره
باج، باژ، خراج، گزیت، مالیات
فرهنگ واژه مترادف متضاد