جدول جو
جدول جو

معنی زینعلی - جستجوی لغت در جدول جو

زینعلی
(پسرانه)
مرکب از زین (آراستگی، زیبایی) + علی
تصویری از زینعلی
تصویر زینعلی
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیدعلی
تصویر زیدعلی
(پسرانه)
نام شاخه ای از طایفه بیرانوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عینعلی
تصویر عینعلی
(پسرانه)
چشم علی، نام یکی از امامزادگآنکه مزار شریفش در تهران است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خیرعلی
تصویر خیرعلی
(پسرانه)
خیری که از علی (ع) رسیده است، آنکه خیر و نیکی اش چون خیر و نیکی علی (ع) است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جانعلی
تصویر جانعلی
(پسرانه)
جان (بلند مرتبه) + علی (عربی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرعلی
تصویر شیرعلی
(پسرانه)
مرکب از شیر (شجاع) + علی (بلند مرتبه)، نام طایفه ای از طوایف کهگیلویه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زلفعلی
تصویر زلفعلی
(پسرانه)
زلف (فارسی) + علی (عربی) مرکب از زلف (گیسو، موی بلند) + علی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مینگلی
تصویر مینگلی
خالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینال
تصویر زینال
(پسرانه)
مخفف زین العابدین
فرهنگ نامهای ایرانی
این ترکیب در عرف فارسی زبانان در موارد مختلف بکار رود: هنگامیکه دو آشنا بیکدیگر رسند و از دیدار هم خوشحال شوند. یایاعلی گفتن، باب دوستی باکسی گشودن، هنگامیکه دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند. یا یا علی کردن، نام علی را گفتن و از او مدد خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاعلی
تصویر یاعلی
((عَ))
هنگامی که دو آشنا به یکدیگر رسند و از دیدار هم خوش حال شوند، گفتن باب دوستی با کسی گشودن، هنگامی که دسته جمعی بخواهند چیز سنگینی را از جا حرکت دهند، کردن نام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
Decorative, Ornamental, Ornamentally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
декоративный , декоративно
دیکشنری فارسی به روسی
dekorativ, ornamental
دیکشنری فارسی به آلمانی
декоративний , декоративно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
dekoracyjny, ozdobny, ozdobnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
装饰性的 , 装饰的 , 装饰性地
دیکشنری فارسی به چینی
decorativo, ornamental, ornamentalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
decorativo, ornamentale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
decorativo, ornamental, ornamentalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
décoratif, ornemental, de manière ornementale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
decoratief, ornamentaal, ornamenteel
دیکشنری فارسی به هلندی
सजावटी , आभूषणात्मक , अलंकरण रूप में
دیکشنری فارسی به هندی
dekoratif, ornamental, secara ornamental
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زينتيٌّ , بشكلٍ زينتيٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
장식적인 , 장식의 , 장식적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
דקורטיבי , קישוטי , באופן קישוטי
دیکشنری فارسی به عبری
装飾的な , 装飾的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
dekoratif, süslü, süsleyici bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
mapambo, kwa njia ya mapambo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ตกแต่ง , ตกแต่ง , ในลักษณะตกแต่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
সজ্জাসংক্রান্ত , অলংকারিক , অলংকারভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
سجاوٹی , زینتی , زینتی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
نالگر سمگر بجشاک، سنبی در هندسه منسوب به نعل: نعلبند: مرد خفاف نعلی و خراز از مواریث آنک داند راز. (حدیقه. مد. 123)، چون دو قوس از دایره که طولشان از نصف دایره بیشتر باشد و انحداب (کوژی) آنها در یک جانب بود - بر سطحی محیط شوند آن شکل را نعلی نامند
فرهنگ لغت هوشیار