جدول جو
جدول جو

معنی زینب - جستجوی لغت در جدول جو

زینب
(دخترانه)
نام دختر علی (ع) و خواهر حسین (ع)
تصویری از زینب
تصویر زینب
فرهنگ نامهای ایرانی
زینب
بد دل، درختی است خوشبوی و خوش منظر زینت پدر، نام دختر حضرت علی (ع) قهرمان کربلای حسینی
فرهنگ لغت هوشیار
زینب
درختی خوش منظر و خوش بو، جبان، ترسو
تصویری از زینب
تصویر زینب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زینت
تصویر زینت
(دخترانه)
آنچه برای آرایش و زیبا کردن به کار می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زینا
تصویر زینا
(دخترانه)
مخفف زیناوند، لقب تهمورث پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زینت
تصویر زینت
آرایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زینه
تصویر زینه
درجه
فرهنگ واژه فارسی سره
پارسی تازی گشته زرنب سرخدار سرو ترکستانی سرخدار سرو ترکستانی رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینه
تصویر زینه
پله و پایه و پلکان و نردبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که گراور سازان روی آن عکس گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینت
تصویر زینت
آنچه که بدان آرایش کنند پیرایه زیور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنب
تصویر زرنب
گیاهی با برگ های درشت مایل به زرد، گل های زرد و ساقه هایش مجوف که در گذشته مصرف دارویی داشته، سرو ترکستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زینت
تصویر زینت
آرایش، آنچه با آن آرایش کنند، پیرایه، زیور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زینه
تصویر زینه
((نِ))
پله، پلکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که روی آن عکس بگیرند و در چاپ و گراور سازی از آن استفاده کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینت
تصویر زینت
((نَ))
آرایش، آن چه با آن آرایش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینه
تصویر زینه
پله، پلکان، درجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که در گراورسازی به کار می رود و روی آن عکس می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زینت
تصویر زینت
Adornment, Emblazonment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
украшение , гербование
دیکشنری فارسی به روسی
Verzierung, Wappenführung
دیکشنری فارسی به آلمانی
прикраса , гербування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
adorno, emblazonamiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ornement, emblazonnement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
versiering, wapenvoering
دیکشنری فارسی به هلندی
अलंकरण , शृंगार
دیکشنری فارسی به هندی
زينةٌ , تزيينٌ
دیکشنری فارسی به عربی