- زینب (دخترانه)
- نام دختر علی (ع) و خواهر حسین (ع)
معنی زینب - جستجوی لغت در جدول جو
- زینب
- بد دل، درختی است خوشبوی و خوش منظر زینت پدر، نام دختر حضرت علی (ع) قهرمان کربلای حسینی
- زینب
- درختی خوش منظر و خوش بو، جبان، ترسو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرایه
درجه
پارسی تازی گشته زرنب سرخدار سرو ترکستانی سرخدار سرو ترکستانی رجل الجراد
پله و پایه و پلکان و نردبان
روی، فلزی که گراور سازان روی آن عکس گیرند
آنچه که بدان آرایش کنند پیرایه زیور
گیاهی با برگ های درشت مایل به زرد، گل های زرد و ساقه هایش مجوف که در گذشته مصرف دارویی داشته، سرو ترکستانی
آرایش، آنچه با آن آرایش کنند، پیرایه، زیور
روی، فلزی که روی آن عکس بگیرند و در چاپ و گراور سازی از آن استفاده کنند
پله، پلکان، درجه
روی، فلزی که در گراورسازی به کار می رود و روی آن عکس می گیرند
Adornment, Emblazonment
украшение , гербование
Verzierung, Wappenführung
прикраса , гербування
ozdoba, heraldyka
adorno, emblema
ornamento, araldica
adorno, emblazonamiento
ornement, emblazonnement
versiering, wapenvoering
अलंकरण , शृंगार
perhiasan, hiasan
زينةٌ , تزيينٌ
장식 , 문양
קישוט
装飾 , 装飾