- زیمور
- افشای سر و آن مرکب از خرق و خیانت است یعنی حرفی را بکسی بسپارند که بجائی نگوید و او فاش کند و بهمه کس و بهمه جا بگوید
معنی زیمور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی پولاد
لاتینی تازی گشته کپیک مادا گاسکار
آلت تناسلی مرد
آرایش
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه