جدول جو
جدول جو

معنی زیغ - جستجوی لغت در جدول جو

زیغ
حصیر، بوریا، زیلو، برای مثال ای دریغ از آبروی من دریغ / تا زمانه کرد پامالم چو زیغ (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۰۸)
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
فرهنگ فارسی عمید
زیغ
برگردیدن از حق، انحراف از راه راست، میل از حق به باطل، میل کردن به سوی پستی، شک و ریب
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
فرهنگ فارسی عمید
زیغ
نوعی از فرش و بساط باشد، (برهان) (ناظم الاطباء)، حصیر و بوریایی را نیز گویند که از دوخ بافند و دوخ علفی است که بدان انگور و خربزه آونگ کنند، (برهان)، حصیر و بوریا، (جهانگیری) (ناظم الاطباء)، نوعی حصیر که از لخ بافند، (فرهنگ رشیدی)، بساطی بوداز گیاه یا حصیر بافته از دوخ، (از لغت فرس اسدی چ اقبال)، بوریا که از دخ بافند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، بساطی باشد که از دخ بافند و در مسجد اندازند، (فرهنگ اسدی نخجوانی، یادداشت ایضاً) :
ای دریغ از آبروی من دریغ
تا زمانه کرد پامالم چو زیغ،
بهرامی،
همه کبر و لافی بدست تهی
بنان کسان زنده ای سال و ماه
بدیدم من آن خانه محتشم
نه نخ دیدم آنجا و نه پیشگاه
یکی زیغ دیدم فکنده در او
نمدپارۀ ترکمانی سیاه،
معروفی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)،
با چنان ناز اگر نشاط کنی
خیز و در حجرۀ نشاطی خز
حجره ای کاندروست زیغ و نمد
قالی رومی و نهالی خز،
سوزنی (از انجمن آرا)،
رجوع به زیغباف و زیغگر شود، جمعیت خاطر و نشاط دل و فراغت، (برهان) (از ناظم الاطباء)، فراغت باشد و جمعیت خاطر، (جهانگیری)، نفرت و کینه مخفف آزیغ ... نیز آمده، (فرهنگ رشیدی) (از جهانگیری) (از انجمن آرا) (ازآنندراج) :
جهان ویژه کردم به برنده تیغ
چرا دارد از من بدل شاه زیغ،
دقیقی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)،
اگر در دلت زو بود هیچ زیغ
بدان کو بهشت از تو دارد دریغ،
فردوسی،
ز درد خزان در دل زاغ زیغ
هوا بسته از لشکر ماغ میغ،
اسدی،
سلطان چون از معرکه بازگشت ماسکۀ سکون از دست شده ... حیرت و زیغ در نهاد او قرار گرفته، (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
زیغ
میل کردن، کند شدن بینائی، برگردیدن حصیرو بوریا، نوعی فرش و بساط را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
زیغ
((زَ))
میل کردن، میل کردن به سوی پستی و شک، میل کردن از حق، انحراف از راه راست، شک، ریب
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
فرهنگ فارسی معین
زیغ
حصیر، بوریا
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زید
تصویر زید
(پسرانه)
نام یکی از اصحاب پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیا
تصویر زیا
(پسرانه)
زنده
فرهنگ نامهای ایرانی
(اُ زَ)
از اعلام عرب است
لغت نامه دهخدا
(غَ)
حیله و تدبیر برای رهائی. (دزی ج 1 ص 619)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
هر چیز سخت و صلب. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(بُ زَ)
ابن موسی الحائک. رئیس فرقۀ بزیغیه از فروع خطابیه، که بزیغ را رسول می پنداشتند و امام جعفر صادق راخدا میدانستند. (از خاندان نوبختی چ اقبال ص 251)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نفرت و کینه. (غیاث از لطائف و رشیدی). دل سردی:
از دروغ توست جانم در ازیغ
از جفای توست ریشم پرستیم.
ناصرخسرو.
و صحیح آن اریغ و آریغ است. و رجوع به آزیغ شود
لغت نامه دهخدا
تنفر و نفرتی که از اقوال و افعال کسی در ظاهر و باطن بهم رسد، (برهان)، کراهت، آریغ را هم به این معنی آورده اند، و البته آریغ با راء مهمله صحیح است (فارسی باستانی: اریکا)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خود را آراستن زن. (منتهی الارب) (آنندراج). خود را آرایش کردن زن. (ناظم الاطباء). تبرج و تزین. (متن اللغه) (المنجد) (اقرب الموارد) ، تلبس. (اقرب الموارد) ، تمایل دندان: تزیغت اسنانه ، تمایلت. (متن اللغه). رجوع به تزایغ شود
لغت نامه دهخدا
معرب زیگ است و آن کتابی باشد که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیت
تصویر زیت
روغن نباتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیپ
تصویر زیپ
یک نوع بست که برای دوختن بلباس بجای دگمه دوخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیب
تصویر زیب
زیبائی و خوبی، خوبی و زینت و آرایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیح
تصویر زیح
دور رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زین
تصویر زین
آنچه از چرم سازند و بر پشت اسب نهند و بهنگام سواری روی آن نشینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیل
تصویر زیل
ران کجی کج بودن و دور بودن ران ها از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیق
تصویر زیق
زه پیراهن، ریسمان لادگران (- بنایان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیف
تصویر زیف
دیوار بند، پایه پایه نردبان، سیم نبهره ناسره قلب (زر و سیم پول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیچ
تصویر زیچ
بیرون کشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
سیرسیرک از خانواده زنجره ها حشره ایست از راسته نیم بالان که سر بزرگ و چهار بال شفاف و نازک دارد و بر روی درختان به سر میبرد و از شیره آنها تغذیه مینماید. جنس نر این حیوان با اعضای مخصوص زیر شکم و کشیدن پاهایش بانها صدای سوت مخصوصی تولید میکند. ماده این حشرات درون پوست درخت تخم میگذارند سیر سیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیخ
تصویر زیخ
ستم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زید
تصویر زید
افزون کردن، افزون شدن، نمو دادن، نامی از نامهای مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیر
تصویر زیر
یعنی پائین، تحت، فرود
فرهنگ لغت هوشیار
مرغیست برنگ سیاه و منقار سرخی دارد به شکل کلاغ کوچک میباشد که هیچ جای او سفید نباشد وو پایهای او سرخ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریغ
تصویر ریغ
کینه، دشمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیغ
تصویر تزیغ
خود آرایی در زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازیغ
تصویر ازیغ
نفرت وکینه، دل سردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیج
تصویر زیج
آلماناک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیگ
تصویر زیگ
جدول
فرهنگ واژه فارسی سره