- زیرین
- تحتانی
معنی زیرین - جستجوی لغت در جدول جو
- زیرین
- تحتانی، سفلی، پائینی، فرودین
- زیرین
- پایینی، قرار گرفته در پایین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حد سفلی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مطبوع، گوارا، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
قدیمی، قدیم، با قدمت، پرقدمت
قدیم و کهنه
اعلی، فوقانی
حلقه ای که بر چهار چوب در نصب کنند زلفین
زبرین بالایی
آب بدبو
هر چیز که مزه قند یا نبات دهد و حلاوت داشته باشد
دیرینه، کهن، کهنه، قدیم
بالایی، قرار گرفته در قسمت بالا
زرفین، حلقۀ کوچک که به در یا چهارچوب در می کوبند و زنجیر یا چفت را به آن می اندازند، زوفرین، زورفین، زلفین
مقابل تلخ، دارای مزۀ شیرین، کنایه از دوست داشتنی، کنایه از زیبا، کنایه از خوش سخن، خوشایند، برای مثال مگر از هیئت شیرین تو می رفت حدیثی / نیشکر گفت کمر بسته ام اینک به غلامی (سعدی۳ - ۹۰۰)
کنایه از یقیناً، حتماً مثلاً شیرین پنجاه سال داشت، کنایه از دارای مزۀ مطبوع، گوارا، کنایه از عزیز، برای مثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی۲ - ۱/۱۰۰)
کنایه از یقیناً، حتماً مثلاً شیرین پنجاه سال داشت، کنایه از دارای مزۀ مطبوع، گوارا، کنایه از عزیز،
گژفین زفتینه سیاه منسوب به قیر مربوط به قیر، سیاه: شبی گیسو فرو هشته گر بدامن پلاسین و قیرینه گر زن
تثنیه نیر دوتابناک گواژ خور و ماه تثنیه نیر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : آفتاب و ماه شمسین نیران
کهنه، قدیم
هر چیزی که طعم قند و شکر داشته باشد، هر چیز مطبوع و لطیف و دلپذیر، تمام، کامل، رونق، رواج، از نام های زنان
زبرین، بالایی
Sugary, Sweet
сладкий
zuckerhaltig, süß
солодкий
słodki
açucarado, doce
zuccherato, dolce
azucarado, dulce
sucré, doux
suikerhoudend, zoet