جدول جو
جدول جو

معنی زیرزمینی - جستجوی لغت در جدول جو

زیرزمینی
آنچه در زیر زمین قرار دارد، هرچه که در زیر زمین ساخته شود، اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج می شود
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
فرهنگ فارسی عمید
زیرزمینی
(زی زَ)
تحت الارضی: اشیاء زیرزمینی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین. (فرهنگ فارسی معین) :
در روی زمین ز سگ دوان تر
وز زیرزمینیان نهان تر.
نظامی.
- ترن زیرزمینی، قطاری که مسیرش در زیر زمین است. مترو. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات زیرزمینی، عملیات مخفیانه. کارهای پنهانی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
زیرزمینی
دخمه، سردابه، سرداب، نقب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زیرزمینی
تحت الأرض
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به عربی
زیرزمینی
Subterranean
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زیرزمینی
souterrain
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زیرزمینی
지하의
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به کره ای
زیرزمینی
subterráneo
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زیرزمینی
подземный
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به روسی
زیرزمینی
unterirdisch
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به آلمانی
زیرزمینی
підземний
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زیرزمینی
podziemny
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به لهستانی
زیرزمینی
地下的
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به چینی
زیرزمینی
subterrâneo
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زیرزمینی
sotterraneo
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زیرزمینی
ondergronds
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به هلندی
زیرزمینی
תת-קרקעי
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به عبری
زیرزمینی
भूमिगत
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به هندی
زیرزمینی
زیرزمینی
دیکشنری اردو به فارسی
زیرزمینی
زیرزمینی
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به اردو
زیرزمینی
ভূগর্ভস্থ
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به بنگالی
زیرزمینی
ใต้ดิน
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به تایلندی
زیرزمینی
ya chini
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زیرزمینی
bawah tanah
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زیرزمینی
地下の
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زیرزمینی
yer altı
تصویری از زیرزمینی
تصویر زیرزمینی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیرزبانی
تصویر زیرزبانی
پول یا هدیه که داماد در شب زفاف به عروس می دهد تا حرف بزند، کنایه از سخن آهسته و زیر لب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرزمین
تصویر زیرزمین
خانه ای که در زیر زمین ساخته شود، طبقه ای از ساختمان که پایین تر از کف حیاط یا خیابان قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
بلغت جرجان آزاددرخت است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از لسان العجم شعوری ج 2 ص 37 ورق ب). رجوع به زهرۀ زمین شود، درخت سرو، حنظل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زی زَ)
سرداب و خانه ای که در زیر زمین بنا کنند. (ناظم الاطباء). منزل تابستانی در گرمسیرها که در زیر زمین سازند. اطاقها برای نشستن تابستان که در زیر طبقۀ اول در زمین حفر کرده سازند. سرداب. سردابه. سرداوه. بادغرد. غرد. خم. بچکم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر زمین
تصویر زیر زمین
طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به زیرزمین. یا ترن زیر زمینی قطاری که مسیرش در زیرزمین است مترو. یا عملیات زیر زمینی عملیات مخفیانه: کارهای پنهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرزمین
تصویر زیرزمین
((زَ))
طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد
فرهنگ فارسی معین
نام مرتعی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی