جدول جو
جدول جو

معنی زیرجامه - جستجوی لغت در جدول جو

زیرجامه
شلوار، زیرشلواری
تصویری از زیرجامه
تصویر زیرجامه
فرهنگ فارسی عمید
زیرجامه
(مَ / مِ)
شلوار. تنبان. شلوار زیرین. ازار. سروال. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ازار. (آنندراج). زیرشلواری. شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار معمولی پوشند. (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده). ازار و پای جامه. (غیاث). جامه ای که از کمر تا قدم رامی پوشاند. (ناظم الاطباء). جامۀ نازکی که زیر شلوارپوشند. زیرشلواری. (فرهنگ فارسی معین) :
گه به لنگوته اش کنند بدل
گه بود زیرجامه در قصار.
نظام قاری (دیوان البسه)
لغت نامه دهخدا
زیرجامه
((مِ یا مَ))
جامه نازکی که زیر شلوار پوشند، زیرشلواری
تصویری از زیرجامه
تصویر زیرجامه
فرهنگ فارسی معین
زیرجامه
پیژاما، پیژامه، زیرپوش، شلوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی جامه
تصویر پی جامه
جامۀ نازک یا شلوار نازک که در خانه بر تن می کنند، زیرجامه، پیژاما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیوجامه
تصویر دیوجامه
جامۀ پوستین که وارونه به تن کنند، نوعی جامۀ خشن که در قدیم هنگام جنگ به تن می کردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارجامه
تصویر بارجامه
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند و در آن خاک، شن، آهک یا چیزهای دیگر می ریزند، تاچه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مِ)
مصحف پیل جامه
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
پستان زن و دیگر حیوانات. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (برهان). پستان. (فرهنگ جهانگیری) ، آوندی که شیر در آن کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر جامه
تصویر زیر جامه
جامه نازکی که زیر شلوار پوشند زیر شلواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی جامه
تصویر بی جامه
برهنه، بدون لباس
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه ای بزرگ و ستبر که بر پشت چارپایان بارکش افکنند و در آن خاک شن آهک و جز آن ریزند جوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
از روی عقل و بینش و فراست
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شلوار گشاد که زنان هند پوشند، جامه ای گشاد و سبک مرکب از نیم تنه و شلوار بند دار که در خانه و هنگام خواب پوشند پیژاما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر جامه
تصویر شیر جامه
کاسه و پیاله ای که در آن شیر کنند، پستان (زن و جانوران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی جامه
تصویر پی جامه
((مِ))
زیر جامه، شلوار پارچه ای راحتی که در خانه پوشند، پیژاما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیوجامه
تصویر دیوجامه
((مِ))
نوعی جامه خشن جنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
Cleverly, Cunningly, Mincing, Shrewdly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astucieusement, de manière rusée, affecté, habilement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زیرجامه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
賢く , 狡猾に , 不自然な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
בצורה חכמה , ערמומי , מלאכותי , בצורה נבונה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
영리하게 , 교활하게 , 부자연스러운 , 영리하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
dengan cerdas, dengan licik, dibuat-buat, secara cerdik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
चतुराई से , चालाकी से , चपल , चतुराई से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
slim, sluw, gemaakt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astutamente, artificioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astutamente, amanerado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
habilidosamente, astutamente, afeminado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
聪明地 , 狡猾地 , 做作的 , 精明地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
sprytnie, przebiegle, sztuczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
розумно , хитро , неприродний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
geschickt, listig, gekünstelt, scharfsinnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
умно , хитро , претенциозный , хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
akıllıca, kurnazca, yapmacık, zeki bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی