جدول جو
جدول جو

معنی زیبق - جستجوی لغت در جدول جو

زیبق
جیوه، عنصری نقره ای رنگ که در حرارت متعارفی مایع می شود و در ۴۰ درجه زیر صفر منجمد می گردد، در ساختن بارومتر و برای جیوه دادن آیینه به کار می رود، از مادۀ معدنی سرخ رنگی به نام شنجرف به دست می آید، هرگاه شنجرف را حرارت بدهند جیوه به صورت بخار از آن خارج می شود و آن را در ظرف های مخصوص سرد می کنند و بعد جمع آوری می کنند، گاهی هم به حالت خالص در طبیعت پیدا می شود، سیماب، مرکور، ژیوه، آبک
تصویری از زیبق
تصویر زیبق
فرهنگ فارسی عمید
زیبق
(بَ / زَ بَ)
معرب جیوه که بمعنی سیماب است. (غیاث). معرب زیوه که جیوه به جیم تازی مبدل و سیماب مرادف آن است. (آنندراج). زئبق. معرب ژیوه (جیوه). (فرهنگ فارسی معین). مأخوذ از زئبق عربی، سیماب و جیوه. (از ناظم الاطباء). در اصطلاح ارباب صناعت کیمیا، یکی از ارواح باشد. (مفاتیح، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معرب ژیوه و جیوه. (یادداشت ایضاً). سیماب. (دهار). به فارسی سیماب و جیوه نامند. از جملۀ فلزات و معدنی است شبیه به نقره ای گداخته و از گداز سنگهای سرخ شنجرفی بهم می رسد و در بعضی بلاد بارده مثل مغرب و روم و اقلیم هفتم قطراتی است که از خاک متکون می گردد و در غیر ظروف شیشه و سرب و قلعی و جلد سگ آبی و طلا نقره معدوم میشود... و چون غیرمفتول او را با نقرۀ خالص حل نموده بر مس بمالند و به آتش برند مس را مفضض گرداند. (تحفۀ حکیم مؤمن). جسمی است فلزی بصورت مایع برنگ نقره ای که بزبان عامیانه ’ویف -ارژان’ نامند و چون با فلز دیگری ترکیب شود آنرا ملغمه نامند. این فلز اغلب در طبیعت بصورت سولفور یافت می شود وآنرا ’سینابر’ خوانند که آن را پس از حرارت دادن در کوره بکار برند. در اتریش و کالی فرنیا و اسپانی یافت میشود. علامت آن در شیمی ’Hg’ و وزن مخصوص آن 13/59 است. سفید و درخشان است و تنها فلزی است که در طبیعت بصورت مایع در حرارت معمولی یافت میشود. این فلزدر برودت ’40-’ درجۀ سانتی گراد منجمد میشود و در حرارت 357 درجۀ سانتی گراد به جوش می آید و در فیزیک برای ساختن میزان الهوا و میزان الحراره و دیگر چیزها مورد استفاده قرار دهند و نیز در سفیدگری و ساختن آیینه و مخصوصاً در استخراج زر و سیم که بسهولت با این دو فلز ترکیب میشوند، استفاده می کنند. این فلز همچنین در پزشکی نیز مورد استعمال دارد. ولی تمام نمک های این فلز زهرناک است و جذب آن موجب مسمومیت میشود. (از لاروس).... جیوه را چینی و هندیهای قدیم می شناختندو در مقبره های مصری در حدود 1500 سال قبل از میلاد مشاهده شده است. کانۀ عمده آن شنجرف است. از معادن الماذن (المعدن) بیش از 2500 سال است که بلاانقطاع شنجرف استخراج شده است. قوس جیوه عبارت است از تخلیۀ برق در بخار جیوۀ محتوی در یک لولۀ خلأ و از سرشارترین منابع تشعشعات فوق بنفش است. در عادی ترین شکل آن، یکی از الکترودها از جیوه است و در محفظۀ مناسبی در انتهای یک لولۀ کوارتزی جا دارد. چون این لوله هامعمولاً با ولتاژ معتدلی کار می کنند باید قبلاً روانۀ (جریان) موقتی از جیوه، از یک الکترود به الکترود دیگر وارد لوله کرد. در نتیجۀ این عمل، جیوه هادی برق و داغ میشود و لوله را از بخار جیوه پر میکند، پس از آن جریان را قطع می کنند و قوس بر جا می ماند. مورد استعمال عمده آن برای تبدیل جریان متناوب برق است به جریان مستقیم. برای ضدعفونی کردن آب و در عکاسی نیز بکار می رود. (از دائره المعارف فارسی). رجوع به اختیارات بدیعی و تحفۀ حکیم مؤمن و الفاظالادویه و ترجمه صیدنه و لکلرک و جیوه در همین لغت نامه شود.
- زیبق اصفر، یاسمین زرد است. (تحفۀ حکیم مؤمن).
- زیبق به گوش ریختن، کنایه از کر گردانیدن گوش. (آنندراج) :
چون اهل راز نکته سرایند گوش دار
زیبق به گوش ریز چو تقریر می کنند.
عرفی (از آنندراج).
رجوع به ترکیب بعد شود.
- زیبق در گوش افگندن، باعث ناشنوائی و اذیت می گردد. (غیاث). زیبق در گوش کردن. رجوع به ترکیب قبل و بعد شود.
- زیبق در گوش کردن، کنایه از ناشنوا کردن:
زیبقم در گوش کن تا نشنوم
یا درم بگشای تا بیرون روم.
سعدی (گلستان).
- زیبق مجزا، قطرات باران و اشک چشم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
زیبق
جیوه
تصویری از زیبق
تصویر زیبق
فرهنگ لغت هوشیار
زیبق
((زَ یْ بَ))
جیوه
تصویری از زیبق
تصویر زیبق
فرهنگ فارسی معین
زیبق
جیوه، سیماب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیبا
تصویر زیبا
(دخترانه)
خوشگل، قشنگ، خوب، نیکو، دلنشین، مطبوع، آنکه یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زنبق
تصویر زنبق
(دخترانه)
گلی درشت به رنگهای بنفش، سفید، یا زرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زنبق
تصویر زنبق
گیاهی پایا، با برگ های دراز شمشیری، ساقۀ کوتاه و گل هایی به رنگ های مختلف که مصرف دارویی دارد، سوسن، سوسن آزاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
(بَ / زَ / زِ بَ)
منسوب به زیبق. (ناظم الاطباء). این انتساب جیوه فروش را می رساند. (از الانساب سمعانی). رجوع به زیبق شود
لغت نامه دهخدا
(مُ زَ بَ)
منحوت از تپمق ترکی، متعدی آن تپاندن. به فشار جای گرفتن: زنها و بچه ها بدیدن امنیه همگی تپیدند توی آغل هاشان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زئبق
تصویر زئبق
پارسی تازی گشته جیوه ژیوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنبق
تصویر زنبق
نوعی گل درشت دارای برگهای لطیف و خوشرنگ به اقسام مختلف
فرهنگ لغت هوشیار
((زَ بَ))
گیاهی است پایا از راسته تک لپه ای ها جزو گروهی که جام و کاسه رنگین دارند و سردسته زنبقی ها می باشند. این گیاه دارای ساقه زیرزمینی نشاسته دار و گل های رنگین معطر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
شایسته، زیبنده، نیکو، جمیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
Beautiful, Beautifully, Comely, Cute, Exquisite, Gorgeous, Lovely, Nicely, Picturesque, Pretty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
beau, magnifiquement, mignon, exquis, magnifique, joli, joliment, pittoresque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
mzuri, kwa uzuri, mrembo, maridadi, nzuri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
güzel, güzel bir şekilde, sevimli, nefis, muazzam, güzelce, manzaralı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
美しい , 美しく , 可愛い , 精緻な , 素敵に , 絵のような , きれいな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
יפה , בצורה יפה , חמוד , מעולה , נהדר , בצורה יפה , ציורי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
아름다운 , 아름답게 , 귀여운 , 정교한 , 멋진 , 멋지게 , 그림 같은 , 예쁜
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
indah, dengan indah, cantik, imut, dengan baik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
सुंदर , सुंदर तरीके से , प्यारा , खूबसूरत , खूबसूरती से , चित्रमय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивый , красиво , милый , изысканный , великолепный , живописный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
mooi, prachtig, schattig, exquisiet, schilderachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
hermoso, bellamente, lindo, exquisito, bonito, agradablemente, pintoresco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
bello, magnificamente, carino, squisito, magnifico, piacevolmente, pittoresco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
bonito, lindamente, belo, fofo, requintado, deslumbrante, agradavelmente, pitoresco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
美丽的 , 美丽地 , 漂亮的 , 可爱的 , 精致的 , 华丽的 , 漂亮地 , 如画的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
piękny, pięknie, uroczy, wykwintny, wspaniały, ładnie, malowniczy, ładny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивий , красиво , гарний , милий , вишуканий , чудовий , гарно , мальовничий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
schön, süß, exquisit, wunderschön, malerisch, hübsch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
สวย , อย่างสวยงาม , สวย , น่ารัก , ประณีต , งดงาม , สวย , อย่างดี , สวยงาม
دیکشنری فارسی به تایلندی