- زیبق
- جیوه
معنی زیبق - جستجوی لغت در جدول جو
- زیبق
- جیوه، عنصری نقره ای رنگ که در حرارت متعارفی مایع می شود و در ۴۰ درجه زیر صفر منجمد می گردد، در ساختن بارومتر و برای جیوه دادن آیینه به کار می رود، از مادۀ معدنی سرخ رنگی به نام شنجرف به دست می آید، هرگاه شنجرف را حرارت بدهند جیوه به صورت بخار از آن خارج می شود و آن را در ظرف های مخصوص سرد می کنند و بعد جمع آوری می کنند، گاهی هم به حالت خالص در طبیعت پیدا می شود، سیماب، مرکور، ژیوه، آبک
- زیبق ((زَ یْ بَ))
- جیوه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی گل درشت دارای برگهای لطیف و خوشرنگ به اقسام مختلف
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
پارسی تازی گشته جیوه ژیوه
گیاهی پایا، با برگ های دراز شمشیری، ساقۀ کوتاه و گل هایی به رنگ های مختلف که مصرف دارویی دارد، سوسن، سوسن آزاد
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
((زَ بَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است پایا از راسته تک لپه ای ها جزو گروهی که جام و کاسه رنگین دارند و سردسته زنبقی ها می باشند. این گیاه دارای ساقه زیرزمینی نشاسته دار و گل های رنگین معطر است
شایسته، زیبنده، نیکو، جمیل
Beautiful, Beautifully, Comely, Cute, Exquisite, Gorgeous, Lovely, Nicely, Picturesque, Pretty
красивый , красиво , милый , изысканный , великолепный , живописный
schön, süß, exquisit, wunderschön, malerisch, hübsch
красивий , красиво , гарний , милий , вишуканий , чудовий , гарно , мальовничий
piękny, pięknie, uroczy, wykwintny, wspaniały, ładnie, malowniczy, ładny
美丽的 , 美丽地 , 漂亮的 , 可爱的 , 精致的 , 华丽的 , 漂亮地 , 如画的
bonito, lindamente, belo, fofo, requintado, deslumbrante, agradavelmente, pitoresco
bello, magnificamente, carino, squisito, magnifico, piacevolmente, pittoresco
hermoso, bellamente, lindo, exquisito, bonito, agradablemente, pintoresco
beau, magnifiquement, mignon, exquis, magnifique, joli, joliment, pittoresque
mooi, prachtig, schattig, exquisiet, schilderachtig
सुंदर , सुंदर तरीके से , प्यारा , खूबसूरत , खूबसूरती से , चित्रमय
indah, dengan indah, cantik, imut, dengan baik
جميلٌ , بجمالٍ , بشكلٍ جميلٍ
아름다운 , 아름답게 , 귀여운 , 정교한 , 멋진 , 멋지게 , 그림 같은 , 예쁜
יפה , בצורה יפה , חמוד , מעולה , נהדר , בצורה יפה , ציורי
美しい , 美しく , 可愛い , 精緻な , 素敵に , 絵のような , きれいな
güzel, güzel bir şekilde, sevimli, nefis, muazzam, güzelce, manzaralı
mzuri, kwa uzuri, mrembo, maridadi, nzuri
สวย , อย่างสวยงาม , สวย , น่ารัก , ประณีต , งดงาม , สวย , อย่างดี , สวยงาม
সুন্দর , সুন্দরভাবে , সুন্দর , উৎকৃষ্ট , অসাধারণ , সুন্দরভাবে , চিত্রের মতো
خوبصورت , خوبصورتی سے , پیارا , خوبصورت , شاندار , خوبصورتی سے , زیبا , خوبصورت
مالیدن مخلوط جیوه به پشت آیینه تا صورتها را منعکس سازد، نیست کردن نابود کردن