جدول جو
جدول جو

معنی زکزو - جستجوی لغت در جدول جو

زکزو
زاری و گریه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
زکا و زکاء و زکواً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بالیدن کودک. (تاج المصادر بیهقی). گوالیدن، افزون شدن، نیکو و لایق آمدن، خوش عیش گردیدن. (آنندراج). رجوع به همه معانی زکاء شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
مرکّب از ک مخفف که + ز مخفف از + و مخفف او، که از او. (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
بنام خداوند خورشید و ماه
کزویست پیروزی ودستگاه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
گریه و زاری
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو به رنگ قهوه ای کم رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی