جدول جو
جدول جو

معنی زویران - جستجوی لغت در جدول جو

زویران(زُ وَ)
دهی از دهستان سرشیو است که در بخش مریوان شهرستان سنندج واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زوران
تصویر زوران
(پسرانه)
نام نوعی کشتی باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ویران
تصویر ویران
خراب، بایر
ویران کردن: خراب کردن، منهدم ساختن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
دهی است جزء دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. واقع در سی هزارگزی شمال باختری بوئین و پانزده هزارگزی راه عمومی. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای سردسیر آب آن از قنات و رود خانه خررود و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ملکان است که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 125 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ / لِ)
دهی است از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد. واقع در 48هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 45هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به اندیمشک. واقع در تپه ماهور و هوای آن گرمسیر وسکنۀ آن 180 تن است. آب آن از چشمۀ گویران تأمین میگردد. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری است. صنایع دستی زنان فرش و جل بافی است. ساکنان از طایفۀ یعقوب وند پاپی اند و برای تعلیف احشام به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی است به بغداد، (منتهی الارب). قریه ای میان حله و بغداد در غربی ایوان کسری ̍ که فرات مغرب و دجله مشرق آن را آبیاری کند. رجوع به یادگار زریران شود. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مزدیسنا شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
شیطانان و شریران. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
جمع واژۀ زایر به فارسی:
عطای تو بر زایران شیفته است
سخای تو بر شاعران مفتتن.
فرخی.
مالی بزایران و شاعران بخشید. (تاریخ بیهقی ص 422)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ویران
تصویر ویران
خراب بایر مقابل آباد: (گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما سایه دولت برین کنج خراب انداختی) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویران
تصویر ویران
خراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویران
تصویر ویران
خراب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ویران
تصویر ویران
مدمّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ویران
تصویر ویران
Desolate, Destroyed, Dilapidated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ویران
تصویر ویران
désolé, détruit, délabré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ویران
تصویر ویران
荒れた , 破壊された , 廃墟の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ویران
تصویر ویران
שומם , הַרְסָן , הרוס
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ویران
تصویر ویران
ویران , کھنڈر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ویران
تصویر ویران
tandus, hancur, rusak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ویران
تصویر ویران
ว่างเปล่า , ทำลาย , เสื่อมสภาพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ویران
تصویر ویران
ukiwa, angamiza, kubomoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ویران، متروک، ویران شده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ویران
تصویر ویران
荒凉的 , 毁坏的 , 破旧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ویران
تصویر ویران
desolato, distrutto, fatiscente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ویران
تصویر ویران
황폐한 , 파괴된 , 폐허의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ویران
تصویر ویران
ıssız, tahrip olmuş, harabe
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ویران
تصویر ویران
মরুভূমি , ধ্বংস , ধ্বংসপ্রাপ্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ویران
تصویر ویران
उजाड़ , नष्ट , जीर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ویران
تصویر ویران
verwüstet, zerstört, baufällig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ویران
تصویر ویران
спустошений , зруйнований , руйнівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ویران
تصویر ویران
опустошённый , разрушенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ویران
تصویر ویران
zniszczony, zrujnowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ویران
تصویر ویران
desolado, destruido, deteriorado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ویران
تصویر ویران
desolado, destruído, dilapidado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ویران
تصویر ویران
verwoest, vernietigd, vervallen
دیکشنری فارسی به هلندی