جدول جو
جدول جو

معنی زوهی - جستجوی لغت در جدول جو

زوهی
نوعی ماهی پرگوشت در رود نیل که فاقد استخوان و فلس و دارای طعمی لذیذ و دم آن سرخ رنگ است، (از دزی ج 1 ص 615)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاهی
تصویر زاهی
نازنده، ناز کننده، فخر کننده
فرهنگ فارسی عمید
(وَ هی ی)
منسوب به ولایت یا شهر یا قریۀ زاوه است. رجوع به زاوه شود. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ)
مخفف خواهی:
میزبانی بدان صفت که خوهی.
سوزنی.
گر می بخوهی کشت چه امروز و چه فردا
ور داد خوهی داد چه فرداو چه امروز.
سوزنی.
و رجوع به خوه و خواهی شود
لغت نامه دهخدا
فیلسوف و تاریخ دان چینی در سال 1130م، تولد یافت و در سال 1200م، درگذشت، وی مفسر کتابهای مذهبی بوده است
لغت نامه دهخدا
(وَ)
جمیل بن محمد بن جمیل مکنی به ابوالحسن. وی از حاتم بن محبوب شامی و دیگر مشایخ هرات استماع حدیث کرد و حاکم ابوعبدالله حافظ از وی روایت دارد و گوید: وی نزدیک باب ابی العباس برای من نقل حدیث کرده است. (از انساب سمعانی). و رجوع به تاج العروس شود
محمد بن احمد بن مثنی بن سعید از ائمۀ حدیث و منسوب به ولایت زاوه (از رساتیق نیشابور) است. وی از اسحاق حنظلی و علی بن حجر و جمعی از امامان علم حدیث روایت دارد. (از معجم البلدان). و رجوع به زاوه شود
لغت نامه دهخدا
کوهی کهستانی (کهستان قهستان تازی گشته) منسوب به قهستان، نوعی از قماش و جامه که باحتمال قوی از پنبه ساخته می شده و ظاهرا بایداز کرباس لطیف مشبک باشد که هنوز هم در حدود طبس می بافند و آن را تودار (تابدار) نامند. و مردم دهشک از توابع طبس در ساخت این قسم تخصص دارند دلیل این مطلب آنست که اصطخری می گوید از قهستان کرباس صادر می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تازی گشته زوف از گیاهان گیاهی است پایا از تیره نعناعیان که به حالت خودرو و در نواحی جنوبی اروپا و آسیای صغیر و روسیه و ایران میروید. ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتیمتر و ریشه اش ضخیم و منشعب و ساقه های نسبتا چوبی و برگهایش کوچک و متقابل و نوک تیز و کامل و بسیار معطر میباشد گلهایش زیبا و معطر و به رنگهای آبی تیره مایل به بنفش و سفید و گاهی گلی است اسانس این گیاه مشابه اسانس نعناع است و مصرف طبی دارد جسمی حسل ثغام
فرهنگ لغت هوشیار
زود بودن پیش از وقت مقرر بودن:) اگر تنها بودی کجا رفتی به این زودی (، سرعت شتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوهی
تصویر جوهی
نام لوده ای است بذله سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاهی
تصویر زاهی
درخشان و پرفروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
مقابل دشتی، جبلی، منسوب به کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوهی
تصویر قوهی
منسوب به قهستان، نوعی از قماش و جامه که به احتمال قوی از پنبه ساخته می شده و ظاهراً باید از کرباس لطیف مشبک باشد که هنوز هم در حدود طبس می بافند و آن را تودار (تابدار) نامند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
جبلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
Mountain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montagneux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
山の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
پہاڑی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
পাহাড়ি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
ภูเขา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
milima
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
dağlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
gunung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
山地的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
הררי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
산악의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
पहाड़ी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
bergachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montañoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
гірський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
горный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
górski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
bergig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montanhoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montuoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی