جدول جو
جدول جو

معنی زولهی - جستجوی لغت در جدول جو

زولهی
(لَ)
منسوب است به زولاه. (از الانساب سمعانی). رجوع به زولاه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی ماهی پرگوشت در رود نیل که فاقد استخوان و فلس و دارای طعمی لذیذ و دم آن سرخ رنگ است، (از دزی ج 1 ص 615)
لغت نامه دهخدا
(لَ/ لِ)
در همدان صابونیه را گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فو. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (یادداشت ایضاً). به لغت جرجان فو است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
تازیانه و شلاق و قمچی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زَ لَ)
مؤنث زول. (منتهی الارب). زن سبک چالاک ظریف و زیرک که شگفتی ها نماید به ظرافت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، زولات. (ناظم الاطباء) ، العجیبه و منه: شتوه زوله، شگفتی آور در سردی و شدت آن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وَها)
مؤنث ولهان. به معنی زن اندوه مند و بیخود از اندوه، زن سرگشته، زن ترسناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وَ ها)
نام شیطانی که برانگیزد مردم را بر بسیاری ریختن آب در وضو
لغت نامه دهخدا
گیاهی است خاردار
فرهنگ گویش مازندرانی