جدول جو
جدول جو

معنی زورآوری - جستجوی لغت در جدول جو

زورآوری
زورمندی، نیرومندی
تصویری از زورآوری
تصویر زورآوری
فرهنگ فارسی عمید
زورآوری(وَ)
زورمندی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زورمندی. نیرومندی. پهلوانی. (فرهنگ فارسی معین). قوت و طاقت و نیرو و زبردستی و غلبه. (ناظم الاطباء) : استاد را به زورآوری بر من دست نبود. (گلستان).
با همه زورآوری و مردی و شیری
مرد ندانم که از کمند تو جسته ست.
سعدی.
شکرانۀ زورآوری روز جوانی
آن است که قدر پدر پیر بدانی.
سعدی.
نه هرکه دعوی زورآوری کند با ما
به سر رود که سعادت به پهلوانی نیست.
سعدی.
چو با زورمندان فتد داوری
گریزندگی به که زورآوری.
امیرخسرو.
رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
زورآوری((وَ))
نیرومندی، پهلوانی
تصویری از زورآوری
تصویر زورآوری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زورآور
تصویر زورآور
پرزور، قوی، کسی که با دیگری به زور و قهر رفتار کند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ/ دِ)
زورآورنده. زورمند. نیرومند. پهلوان. (فرهنگ فارسی معین). قوی. نیرومند. زورمند. پرزور. ج، زورآوران. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). هر چیز پرزور و قوی. (آنندراج). زبردست و غالب. (ناظم الاطباء) :
یکی داستان زد بر این بر پلنگ
چو با شیر زورآورش خاست جنگ.
فردوسی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
و در آن روزها زورآوران را بر هر آماجی گروهی بداشتند. (جهانگشای جوینی). ارکان دولت و اعیان حضرت و زورآوران اقالیم جمع آمدند. (گلستان).
چو زورآوری خودنمایی مکن
بر افتاده زورآزمایی مکن.
سعدی (بوستان).
یکی که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآ.
سعدی.
ز بس بادۀ نغمه زورآور است
خم ساز پر رخنه چون مجمر است.
ملاطغرا (از آنندراج).
- زورآور شدن آب یا تب و مانند آن، حمله و کثرت و شدت آن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
، آنکه با دیگری به زور و جبر رفتار کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زورزورکی
تصویر زورزورکی
به فشار، به فشار و جبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور آوری
تصویر زور آوری
زورمندی، نیرومندی، پهلوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
((وَ))
زورمند، نیرومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نو آوری
تصویر نو آوری
خلق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زورگویی
تصویر زورگویی
استعمار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زورگیری
تصویر زورگیری
اخاذی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
قوّيّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
Coercive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
coercitif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روبرو، مقابل، از پهلو مورب، کم کم
فرهنگ گویش مازندرانی
به زور، زورکی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
zorlayıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
جبر کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
জোরপূর্বক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
บังคับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
kulazimisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
כפוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
強制的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
принудительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
강제적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
koersif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
बलात्कारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
coercitivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
coercitivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
coercitivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
强制的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
przymusowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
примусовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
zwingend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
dwingend
دیکشنری فارسی به هلندی