- زورآوری ((وَ))
- نیرومندی، پهلوانی
معنی زورآوری - جستجوی لغت در جدول جو
- زورآوری
- زورمندی، نیرومندی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زورمندی، نیرومندی، پهلوانی
پرزور، قوی، کسی که با دیگری به زور و قهر رفتار کند
Coercive
принудительный
zwingend
примусовий
przymusowy
coercitivo
coercitivo
coercitivo
coercitif
dwingend
बलात्कारी
koersif
قاهرٌ
zorlayıcı
kulazimisha
บังคับ
জোরপূর্বক
جبر کرنے والا
اخاذی
استعمار
به فشار، به فشار و جبر
فشار دادن، زور دادن
زورمند نیرومند پهلوان، آنکه با دیگری با زور و جبر رفتار کند
Profitability, Profitableness