جدول جو
جدول جو

معنی زودگریه - جستجوی لغت در جدول جو

زودگریه(گِرْ یَ / یِ)
که اشکش در آستین دارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : هرمّع، مرد زودگریه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ کُ دَ / دِ)
به سرعت و چالاکی گردنده. (ناظم الاطباء). سریعالحرکه. تندگردنده. تیزگرد. که در اندک زمانی گردد و حالتی دیگر بخود گیرد:
ای فلک زودگرد وای بر آن
کو به تو ای فتنه جوی مفتون شد.
ناصرخسرو.
دو پره چو پرگار مرکزنورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ گِ رِهْ)
چون جای گره چوبها سنگین تر از نقاط دیگر آن میباشد، مراد از عود گره، عود سنگین بود که در آب غرق شود. و آن را اهل هند اگرطوبیا خوانند. ترجمه عود غرقی و بهترین عودها است. (از آنندراج) :
ز عود گره بارها بسته تنگ
که هر باراز او بود صد من به سنگ.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا