جدول جو
جدول جو

معنی زودنقد - جستجوی لغت در جدول جو

زودنقد
(نَ)
کنایه از توانگر بسیارمال و صاحب جمعیت باشد. (برهان) (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین). که در ادای زر، مکث نکند. (آنندراج). توانگر و مالدار و دارای پول نقد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از رستاق های فراهان. (تاریخ قم ص 119)
لغت نامه دهخدا
(شِ کُ دَ / دِ)
به سرعت و چالاکی گردنده. (ناظم الاطباء). سریعالحرکه. تندگردنده. تیزگرد. که در اندک زمانی گردد و حالتی دیگر بخود گیرد:
ای فلک زودگرد وای بر آن
کو به تو ای فتنه جوی مفتون شد.
ناصرخسرو.
دو پره چو پرگار مرکزنورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
شتاب شتاب، و زودباش، (آنندراج)، معجلاً و به تعجیل، (ناظم الاطباء) : ... خوارزمشاه خفته نیست وزودزود دست به وی دراز نتوان کرد، (تاریخ بیهقی)،
از فسون او عدمها زودزود
خوش معلق می زند سوی وجود،
مولوی
لغت نامه دهخدا
کنایه از بیجا و بی حساب، (غیاث)، بیهوده و بی جا و بی مناسبت، (ناظم الاطباء)، کنایه از بی جا و بی حساب، و این را در مقامی گویند که شخص کاری بی تحاشی کند و بی پروائی نماید، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ وَ نَ)
دهی از دهستان سجاس رود است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 235 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
آسوندار، (فرهنگ فارسی معین)، نامی است که در اطراف رشت به ’انجیلی’ دهند، رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 182 و انجیلی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زود نقد
تصویر زود نقد
توانگر بسیار مال
فرهنگ لغت هوشیار