جدول جو
جدول جو

معنی زودخس - جستجوی لغت در جدول جو

زودخس
کسی که زود خوابش برد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زودرس
تصویر زودرس
آنکه یا آنچه پیش از موقع مقرر فرابرسد، گل یا میوه که زودتر از نوع خود به دست آید
فرهنگ فارسی عمید
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
زودرسنده. آنچه که پیش از موقع مقرر بدست آید، مخصوصاً گل و میوه. (فرهنگ فارسی معین). آنکه زود برسد. (آنندراج) :
بندد آیین دگر چون دیرتر خندد بهار
بوی گل از غنچه های زودرس نشنیده ام.
میرزا جلال (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
((رَ یا رِ))
آن چه که پیش از موقع مقرر به دست آید
فرهنگ فارسی معین
پیشرس
متضاد: دیررس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
سابقٌ لأوانه
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
Precocious, Premature
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
précoce, prématuré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
早熟的 , 早产的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
早熟な , 早産の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
преждевременный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
frühreif, verfrüht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
پختہ , پیش از وقت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
পূর্বেই , অকাল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
สุกก่อนเวลา , คลอดก่อนกำหนด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
mapema
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
מוקדם , מוקדם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
precoce, prematuro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
조숙한 , 조산의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
prematur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
शीघ्र , पूर्वकालिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
передчасний , передчасний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
przedwczesny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
precoz, prematuro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
precoce, prematuro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زودرس
تصویر زودرس
voortijdig, te vroeg
دیکشنری فارسی به هلندی