جدول جو
جدول جو

معنی زوبا - جستجوی لغت در جدول جو

زوبا
به لغت زندو پازند، دزد و راهزن و قطاع الطریق را گویند، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، هزوارش ’زوبا’، ’زوبا’، پهلوی ’دژد’ (دزد) ... قرائت غلط بجای ’گوبا’، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زویا
تصویر زویا
(دخترانه)
اسم مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زوفا
تصویر زوفا
(دخترانه)
گیاهی پایا و معطر از خانواده نعناع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زوشا
تصویر زوشا
(دخترانه و پسرانه)
نام نیای منوچهر پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
(دخترانه)
خوشگل، قشنگ، خوب، نیکو، دلنشین، مطبوع، آنکه یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توبا
تصویر توبا
بزرگ ترین و بم ترین ساز بادی، که از برنج ساخته می شود و دارای چند پیستون، لولۀ دراز پر پیچ و خم و دهانۀ پهن رو به بالا می باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوبع
تصویر زوبع
حقیر، پست، کوتاه، شیطان، ابلیس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زودا
تصویر زودا
زود، به زودی
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی پایا و خودرو با برگ های کوچک و معطر و گل هایی به رنگ های مختلف که به عنوان اسانس یا دارو به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوبا
تصویر قوبا
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، بریون، گریون، گوارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
نام حیزیست که بنای مخنثی نهاد، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 242)، نام کسی است که حیزی و مخنثی را او بنا نهاد و ازو زاییده شد، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، حیزی که بنای مخنثی نهاد، (فرهنگ رشیدی) :
زوباغ وقف کرده بر آن مرزت
کیر خر و منارۀ اسکندر،
طیان (از لغت فرس اسدی چ اقبال ایضاً)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است پایا از تیره نعناعیان که به حالت خودرو و در نواحی جنوبی اروپا و آسیای صغیر و روسیه و ایران میروید. ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتیمتر و ریشه اش ضخیم و منشعب و ساقه های نسبتا چوبی و برگهایش کوچک و متقابل و نوک تیز و کامل و بسیار معطر میباشد گلهایش زیبا و معطر و به رنگهای آبی تیره مایل به بنفش و سفید و گاهی گلی است اسانس این گیاه مشابه اسانس نعناع است و مصرف طبی دارد جسمی حسل ثغام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوزا
تصویر زوزا
ترکی گریه مویه زاری شور گمان می رود بر گرفته از زوزه پارسی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زورا
تصویر زورا
چاه عمیق، کمان، قدح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوبا
تصویر اوبا
میلی که در بیابانها و صحاری بر افرازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوبا
تصویر حوبا
نفس، تن انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوباع
تصویر زوباع
مرزه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زواب
تصویر زواب
برگشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوبر
تصویر زوبر
پرز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوبع
تصویر زوبع
خرد، کوته بالا، اهریمن (ابلیس) شیطان ابلیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوبا
تصویر بوبا
آشی که از بن کوهی پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوبع
تصویر زوبع
((زُ بَ))
شیطان، ابلیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
شایسته، زیبنده، نیکو، جمیل
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است پایا از تیره نعناعیان که به حالت خودرو می روید.ریشه اش ضخیم و منشعب و ساقه هایش نسبتاً چوبی و برگ هایش کوچک و متقابل و نوک تیز و بسیار معطر می باشد. گل هایش زیبا و معطر است. اسانس این گیاه مشابه اسانس نعناع است و مصرف طبی دارد
فرهنگ فارسی معین
((زُ))
بیماری پوستی که عامل ویروس آبله مرغان است که به صورت تاول ها یا دانه هایی در امتداد یک عصب پوستی پدیدار می شود و با درد زیادی همراه است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
Beautiful, Beautifully, Comely, Cute, Exquisite, Gorgeous, Lovely, Nicely, Picturesque, Pretty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивый , красиво , милый , изысканный , великолепный , живописный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
schön, süß, exquisit, wunderschön, malerisch, hübsch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивий , красиво , гарний , милий , вишуканий , чудовий , гарно , мальовничий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
piękny, pięknie, uroczy, wykwintny, wspaniały, ładnie, malowniczy, ładny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
美丽的 , 美丽地 , 漂亮的 , 可爱的 , 精致的 , 华丽的 , 漂亮地 , 如画的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
bonito, lindamente, belo, fofo, requintado, deslumbrante, agradavelmente, pitoresco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
bello, magnificamente, carino, squisito, magnifico, piacevolmente, pittoresco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی