جدول جو
جدول جو

معنی زهگیر - جستجوی لغت در جدول جو

زهگیر
حلقه ای انگشتانه مانند از چرم یا استخوان که درانگشت ابهام میکردند تا طناب کمان در آن تولید جراحت نکند، آلت تناسل زن فرج
فرهنگ لغت هوشیار
زهگیر
((زِ))
انگشتانه ای از چرم یا استخوان که در آن را در انگشت کرده، زه کمان را می کشیدند
تصویری از زهگیر
تصویر زهگیر
فرهنگ فارسی معین
زهگیر
انگشتانۀ چرمی یا استخوانی که در قدیم هنگام تیراندازی با کمان به سر انگشت می کردند تا زه کمان به انگشتان آسیب نرساند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رهگیر
تصویر رهگیر
سیاح مسافر، راهزن قاطع الطریق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهگیر
تصویر گهگیر
گاهگاه گیرد نه پیوسته و دایم، بی فرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهگیر
تصویر رهگیر
((رَ))
مسافر، سیاح، راهزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رهگیر
تصویر رهگیر
راه گیرنده، کسی که سر راه مردم را بگیرد، راهزن
مسافر
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی نورد، سائح، جهانگرد، گیتی خرام، سیّاح، توریست، جهان نورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهگیر
تصویر رهگیر
Interceptor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
перехватчик
دیکشنری فارسی به روسی
перехоплювач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ตัวสกัดกั้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
আড়িপাতা যন্ত্র
دیکشنری فارسی به بنگالی
روکنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زهیر
تصویر زهیر
(پسرانه)
نام یکی از شعرای عرب در دوران جاهلیت، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی از یاران حسین (ع) که در روز عاشورا به شهادت رسید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی