جدول جو
جدول جو

معنی زهزهه - جستجوی لغت در جدول جو

زهزهه(تَ)
تحسین کردن. از ’زه ’ بمعنی احسنت. (از دزی ج 1 ص 609). رجوع به زه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ زَ قَ)
کلام نامفهوم مانند هینمه. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سخت خندیدن، برجهانیدن مادر بچه را و به بازی داشتن. والزهزاق اسم ذلک الفعل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زهزاق شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جاری گردانیدن کلام را و روان نمودن، نبهره کردن چیزی را و ناروان گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
مرد متکبر زشت هیئت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، متکبر بدون شایستگی. (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زهزقه
تصویر زهزقه
کرکر خندیدن، بازی دادن کودک را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهزفه
تصویر زهزفه
سخنروانی، نبهره کردن
فرهنگ لغت هوشیار