جدول جو
جدول جو

معنی زهرگیا - جستجوی لغت در جدول جو

زهرگیا
گیاه زهردار، گیاه سمی
تصویری از زهرگیا
تصویر زهرگیا
فرهنگ فارسی عمید
زهرگیا
(زَ)
گیاهی است که هر کس اندکی از آن بخورد فی الحال هلاک گردد. (برهان). هر گیاه زهردار که کشنده باشد. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (از آنندراج). گیاهی باشد که چون ورق آن را آدمی و حیوانات بخورند در دم و زمان هلاک شوند. (جهانگیری). هر گیاهی که سمی باشد و خوردن آن مورث هلاکت گردد. (ناظم الاطباء) :
زمین ز لطف تو گر آب یابدی شودی
برفق مهرگیا هرچه هست زهرگیاش.
سنائی.
جان افعی زده را نسخۀ تریاق دهد
نطق جان پرور تو بر ورق زهرگیا.
سوزنی (از جهانگیری).
ای کسانی که ز ایام وفا می طلبید
نوشداروطلب از زهرگیائید همه.
خاقانی.
ای تیغ ملک در کف رخشانش همانا
در چشمۀ حیوان ورق زهرگیایی.
خاقانی.
گفت به تیغش آسمان کای گهری تو کیستی
گفت من آتش اجل زهرگیای مملکت.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهرگیر
تصویر شهرگیر
(پسرانه)
فاتح شهر، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی و سالار اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
زهرآلود، زهردار، آمیخته به زهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شترگیا
تصویر شترگیا
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، اشترخار، خاراشتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمردگیا
تصویر زمردگیا
شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بنگ، فنگ، بنج، زمرّد گیاه، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهرگیاه
تصویر مهرگیاه
گیاهی که هر کس با خود داشته باشد مردم او را دوست می دارند، برای مثال (خط چو دمید بر لبت مهر دلم زیاده شد / نام خطت از آن زمان مهر گیاه کرده ام (کمال خجندی- مجمع الفرس - مهرگیاه) بلادانه، شابیزک، گیاهی که برگ های آن همیشه رو به آفتاب است
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی که در ساقه و برگ آن مادۀ سفید رنگی مانند شیر وجود دارد که هرگاه آن را خراش دهند آن ماده خارج می شود
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
گیاهی است چون زر، در هندوستان روید. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 19). نام رستنیی که برنگ زرد باشد. (آنندراج). گیاهی هندی و طلایی رنگ. (ناظم الاطباء). زرگیاه. قارچهای ذره بینی به رنگ زرد که بر سنگ و آجر و پوست درخت و دیگر چیزها روید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
ز کافور و ز عود بد هر درخت
همه زرگیا رسته بر سنگ سخت.
اسدی (لغت فرس چ اقبال ص 19)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
مهرگیاه. مقابل زهرگیا:
زمین ز لطف تو گر آب یابدی شودی
برفق مهرگیا هرچه هست زهر گیاش.
سنائی.
سرو چون مهرگیا زیرزمین حصن گرفت
در حصنش به سواران ثغر بگشائید.
خاقانی.
مهربانی ز من آمد وگرم عمر نماند
بر سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را.
سعدی.
مهرگیای عهد من تازه ترست هر زمان
ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی.
سعدی.
هر قدر خط تو افزود مرا مهر فزود
سبزه خط تو و مهرگیا هر دو یکی است.
میرزا صائب (از آنندراج).
هر دوست نما نه آشنا می باشد
کی زهرگیا مهرگیا می باشد.
میرالهی (از آنندراج).
باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست
گل خزان می شود و مهرگیا می میرد.
شهریار.
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
پارسی تازی گشته (لاتینی معرب فرهنگ فارسی معین) زمرد (اوزومبرت) دو بال پارسی است شاهدانه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است ازتیره بادنجانیان که علفی است و غالباآنرا یکی او گونه های گیاه بلادون (بلادانه) محسوب میدارند. این گیاه دارای ریشه ضخیم و گوشت دار و غالبا دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد (تنه و دوپا) و بهمین جهت افسانه های مختلف بین ملل درمورداین گیاه ازقدیم رواج یافته است. برگهایش نسبه بزرگ و مستقیمااز ریشه جدا میشوند. گلهایش برنگهای سفید و صورتی وقرمز و بنفش دیده شده اند. گونه های مختلف این گیاه درسواحل رودخانه های مناطق بحرالرومی بفراوانی میرویند خصوصا در جزیره صقلیه (سیسیل) و کالابر. اثر داروئی و درمانی این گیاه کاملا شبیه گیاه بلادون است ولی بااثری شدیدتر یبروح. یبروح الصنم سراج القطرب تفاح المجانین لقاح البری لفاحه لفاح سراج القطربل سگ شکن مندغوره مندراغوره تفاح الجن سابیزک سابیزج عبدالسلام انسان کوکی آدم کوکی اشترنگ سگ کن سگ کش منداغورس. مندغوره، گیاهی است از تیره بادنجانیان که پایااست و ارتفاعش بین یک تا یک متر ونیم است و دراماکن مرطوب و سایه دار مناطق مختلف کره زمین بخصوص نواحی مرکزی آسیا وجنوب اروپا و کریمه و قفقاز وآ سیای صغیر و ایران بحالت وحشی و خودرو میروید وممکنست بمنظور استفاده های طبی آنرا پرورش هم بدهند. ریشه اش دراز و منشعب به تقسیمات دوتایی شبیه گیاه قبلی (مندغوره) و ضحیم و گوشت دار و حنایی رنگ است. ساقه اش استوانه ایی ودر انتهادارای تقسیمات دوتایی یا سه تایی است. برگهایش منفرد و دارای دمبرگ کوتاه و بیضوی و نوک تیزاست ولی درقسمتانتهایی ساقه هر دوتا از برگها مجاور یکدیگر درآمده و اندازه های آنها نامساوی میشود. گلهایش منفرد و از کناره برگها خارج میگردد. کاسه گلش پایا است وجام گل قهوه یی رنگ مایل به بنفش است. میوه اش سته و ببزرگی یک گیلاس میاشد. میوه نارس آن سبز رنگ و پس از رسیدن قرمز و سیاه میشود. این گیاه را در حقیقت باید یکی از گونه های گیاه مندغوره که شرحش قبلاداده شده دانست. قسمتهای مورد استفاده این گیاه برگ و ریشه ومیوه و دانه آن است. قسمتهای مختلف آن شامل آلکالوئیدهای مهمی نظیر آتروپین و هیوسیامین و بلادونین و آتروپامین و آسپاراژین میباشد. مهرگیاه دارای اثرات درمانی بسیاراست و در موارد مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. این گیاه در نواحی شمالی و شرقی ایران بفراوانی میروید و در تداول عامه بیشتر به مردم گیاه موسوم بلادون بلادانه بلادنا ست الحسن سیدحسنا گوزل عورت اوتی مردم گیاه مردم گیا
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره گندمیان که سنبه هایش شامل دو گل میباشند ولی چون سنبله مرکب دارد گلهایش شبیه خوشه انگورند و آن در غالب نقاط گرم و معتدل کره زمین میروید. گورگیاه یکی از علوفه های خوب جهت چرای دامها میباشند. در حدود 200 گونه از این گیاه شناخته شده است که برخی از آنها مصارف دارویی نیز دارند. گلهای این گیاه دارای بوی نسبه مطبوع میباشند اذخر طیب العرب اذخر عربی تبن مکه خلال مامونی ثیل طیب سخس سخیس کندهیس کندبیل کنتول سوندهی روس سوریا گورگیا کاه مکه کاه مکی علف عطر زنجبیل علف عطر نمور علف عطر نیمار علف عطر روزای هندی قصیبه گوز گینه غرشنه سخینوس ثیل مکی سخینس سفون
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره سوسنیها و از دسته مارچوبه ها که گیاهی علفی و بالارونده و پایا وزیبا است. ارتفاعش بین 70 تا 90 سانتیمتر و دارای شاخه های تقریبا چوبی و صاف است که بحالت وحشی در غالب آب و هواها تکثیر حاصل کرده است وبسبب زیبابودن مورد توجه و پرورش قرار میگیرد. برروی ساقه های نازک واستوانه یی شکل این گیاه خطوط بسیار ظریف قابل تشخیص است. برگهای آن بصورت فلسهایی است که از بغل آنها شاخه های باریک و دراز بصورت دسته های 3 تا 8 تایی برنگ سبز دورهم گرد آمده از نظر شکل ظاهری به برگهایی نازک و ظریف شباهت دارند. گلهای مارچوبه در فاصله ماههای خرداد و تیر ظاهر میشوند و وضع آویخته ورنگ سبز مایل بزرد دارند. میوه اش قرمز و زیبا و محتوی دانه های متعدد است. ساقه های مارچوبه از سبزیهای خوراکی لذیذ و مطلوب است. از ساقه زیر زمینی این گیاه استفاده دارویی نیز بعمل میاید (دارای اثر مدر است)، از این گیاه در حدود 40 گونه شناخته شده که همه متعلق بنواحی گرم و معتدل کره زمینند. در ترکیب انساج این گیاه مواد مختلف از قبیل رزین قند مانیت آسپاراژین و املاح پتاسیم و غیره موجود است هلیون: کشک کشک الماز اسفرک اسفراج اسفاراج سپارک تاکرون خشب الحیه یرموع هلیوم جنجل ضغبوس اسفرج اسپراغس اسفرغس یرامیع صوف الحیر صمد اسفراک مار گیاه: گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ک (خاقانی. عبد. 590)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است ازتیره بادنجانیان که علفی است و غالباآنرا یکی او گونه های گیاه بلادون (بلادانه) محسوب میدارند. این گیاه دارای ریشه ضخیم و گوشت دار و غالبا دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد (تنه و دوپا) و بهمین جهت افسانه های مختلف بین ملل درمورداین گیاه ازقدیم رواج یافته است. برگهایش نسبه بزرگ و مستقیمااز ریشه جدا میشوند. گلهایش برنگهای سفید و صورتی وقرمز و بنفش دیده شده اند. گونه های مختلف این گیاه درسواحل رودخانه های مناطق بحرالرومی بفراوانی میرویند خصوصا در جزیره صقلیه (سیسیل) و کالابر. اثر داروئی و درمانی این گیاه کاملا شبیه گیاه بلادون است ولی بااثری شدیدتر یبروح. یبروح الصنم سراج القطرب تفاح المجانین لقاح البری لفاحه لفاح سراج القطربل سگ شکن مندغوره مندراغوره تفاح الجن سابیزک سابیزج عبدالسلام انسان کوکی آدم کوکی اشترنگ سگ کن سگ کش منداغورس. مندغوره، گیاهی است از تیره بادنجانیان که پایااست و ارتفاعش بین یک تا یک متر ونیم است و دراماکن مرطوب و سایه دار مناطق مختلف کره زمین بخصوص نواحی مرکزی آسیا وجنوب اروپا و کریمه و قفقاز وآ سیای صغیر و ایران بحالت وحشی و خودرو میروید وممکنست بمنظور استفاده های طبی آنرا پرورش هم بدهند. ریشه اش دراز و منشعب به تقسیمات دوتایی شبیه گیاه قبلی (مندغوره) و ضحیم و گوشت دار و حنایی رنگ است. ساقه اش استوانه ایی ودر انتهادارای تقسیمات دوتایی یا سه تایی است. برگهایش منفرد و دارای دمبرگ کوتاه و بیضوی و نوک تیزاست ولی درقسمتانتهایی ساقه هر دوتا از برگها مجاور یکدیگر درآمده و اندازه های آنها نامساوی میشود. گلهایش منفرد و از کناره برگها خارج میگردد. کاسه گلش پایا است وجام گل قهوه یی رنگ مایل به بنفش است. میوه اش سته و ببزرگی یک گیلاس میاشد. میوه نارس آن سبز رنگ و پس از رسیدن قرمز و سیاه میشود. این گیاه را در حقیقت باید یکی از گونه های گیاه مندغوره که شرحش قبلاداده شده دانست. قسمتهای مورد استفاده این گیاه برگ و ریشه ومیوه و دانه آن است. قسمتهای مختلف آن شامل آلکالوئیدهای مهمی نظیر آتروپین و هیوسیامین و بلادونین و آتروپامین و آسپاراژین میباشد. مهرگیاه دارای اثرات درمانی بسیاراست و در موارد مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. این گیاه در نواحی شمالی و شرقی ایران بفراوانی میروید و در تداول عامه بیشتر به مردم گیاه موسوم بلادون بلادانه بلادنا ست الحسن سیدحسنا گوزل عورت اوتی مردم گیاه مردم گیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرگیاه
تصویر مهرگیاه
((مِ))
معشوق و چهره معشوق، گیاه محبت و مهر، گویند گیاهی است که هرکس با خود داشته باشد، مردم او را دوست می دارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
زهرآلود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
سمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
Shrill, Viperous, Vitriolic, Waspish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
strident, venimeux, vitriolique, irritable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
날카로운 , 독이 있는 , 신랄한 , 짜증나는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
鋭い , 有毒な , イライラした
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
חָרוּג , רעיל , קורוזיבי , רגזן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
nyaring, berbisa, vitriolis, mudah marah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
तीव्र , विषैला , अम्लीय , चिड़चिड़ा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
schelpen, giftig, vitriolic, prikkelbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
різкий , отруйний , їдкий , дратівливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
estridente, venenoso, vitriólico, irritable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
stridente, velenoso, vitriolitico, irritabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
estridente, venenoso, vitriólico, irritable
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
尖锐的 , 有毒的 , 暴躁的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
ostry, jadowity, żrący, drażliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
schrill, giftig, vitriolic, reizbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
пронзительный , ядовитый , едкий , раздражительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زهرآگین
تصویر زهرآگین
tiz, zehirli, asidik, asabi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی