جدول جو
جدول جو

معنی زهرالملح - جستجوی لغت در جدول جو

زهرالملح
(زَ رُلْ مِ)
نباتی است که بر نیل مصر بر روی آب بود. ودر آبهای ایستاده و نهان نیز بود و در زمینهای شور نیز بود و بهترین آن زعفران رنگ بود که بغایت منتین باشد و در طعم وی شوری و گزیدگی بود و محلل و ملطف بوده مصلح ریش های پلید... و مانند نمک بود. (از اختیارات بدیعی). رجوع به زهرهالملح و الفاظ الادویه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ رَ تُلْ مِ)
نباتی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گیاهی است شورمزه و در اراضی شورناک روید و ارغوانی رنگ باشد و شاخه های آن به اندازۀ وجبی باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ،... در صورت به کفک ماند که بر سر نمک آب باشد و ازبیخ وی نوعی از او نیز حاصل شود و طعم او در غایت تیزی بود... زبد بحر به زهرۀ نمک مشابهت دارد و گویند زبدالملح از اجزای نمک لطیفتر بود... در مصر حاصل شود و طعم او در غایت تیزی بود و طریق حصول وی آن است که چون آب در موضعی مغاک جمع شود و مدتی بماند زهرهالملح بر روی او جمع شود بر مثال کفک دریا و در قوت و لطافت از نمک سوخته زیاده بود و غبار نمک در لطافت به زهرهالملح مشابه بود. (ترجمه صیدنه). چیزی است شبیه به شوره و شورطعم و زعفرانی رنگ و تند و بدبو ولذاع، در حینی که آب نیل طغیان کرده در زمینهای پست بماند و از آفتاب آبها خشک گردد زهرهالملح حاصل گردد و ماسرجویه گوید که او شوره ای است مثل غبار بر روی نمک معدن بغایت گرم و تند... و قسمی از آن که مایل به سرخی و مانند دانه ها بهم چسبیده باشد از جملۀ سموم قتاله و یک درهم او کشنده است و علاج پذیر نیست. (از تحفۀ حکیم مؤمن). ماده ای است که از آب نیل و آبهای ایستادۀ آن گیرند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(قَ رُلْ وَضْ ضا)
شهری بوده است در کرمان در اقلیم سوم دارای طول 81 درجه و عرض 32/5 درجه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(زَ بَ دُلْ مِ)
زهرۀ اسبوس است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زبدالملح
تصویر زبدالملح
زهره آسیوس است که مراد شوره (نتیرات دو پتاسیم) باشد
فرهنگ لغت هوشیار