جدول جو
جدول جو

معنی زهرآلا - جستجوی لغت در جدول جو

زهرآلا
(فَ دَ / دِ)
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهرآرا
تصویر چهرآرا
(دخترانه)
آراینده چهره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهرآسا
تصویر مهرآسا
(دخترانه)
مانند خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زهرگیا
تصویر زهرگیا
گیاه زهردار، گیاه سمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
زهرآلوده، آلوده به زهر، زهردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهرآرا
تصویر شهرآرا
آرایندۀ شهر، آرایش کنندۀ شهر، زیب و زینت بستن شهر، آذین بندی شهر
فرهنگ فارسی عمید
(زُ)
شاعر اسپانیایی (1817- 1893م.) و مصنف اشعار و درامهای رمانتیک است و موضوع آثارش غالباً بر اساس افسانه ها و سنن عامۀ مردم شکل می گرفت. دون ژوان تنوریو را به سال 1842 تصنیف کرد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(زَ بَ / بِ)
زهرآب. آب آلوده به زهر. مایع سمی. (فرهنگ فارسی معین). آب زهردار. (ناظم الاطباء). از عالم خونابه. (آنندراج) :
همه مقراضه های پرنیان پوش
همه زهرآبه های خوشتر از نوش.
نظامی.
غالباً در خون دلها غوطه خواهد زد که باز
می زند زهرآبه موج از تیغ مژگان کسی.
ابوالبرکات (از آنندراج).
، سمی که از میکروبها ترشح شود. توکسین. (فرهنگ فارسی معین). مادۀ سمی که بعضی موجودات زنده، مخصوصاً باکتریها می سازند. وارد شدن زهرابه در جریان خون سبب تولید پازهر (ضدزهر یا ضدسم) برای خنثی کردن آن می شود. زهرابه یا مخلوط زهرابه و پازهر برای تحصیل ایمنی در مقابل بیماریهای ناشی از زهرابه (مثلاً دیفتری) بکار میرود. ولی امروزه بیشتر با تزریق مواد زهرآسا از زهرابه ای که سمیت آن با ترتیب خاصی ناچیز شده ولی خاصیت پازهرانگیزی آن باقی است عمل می کنند. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(فَ هَِ تَ / تِ)
مسموم و آنکه زهر آشامیده باشد. (ناظم الاطباء). زهرآشامنده. که زهر نوشد
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ دَ / دِ)
زهردار و آلوده به زهر. (ناظم الاطباء). آلوده به زهر. زهرآگین. سمی. (از فرهنگ فارسی معین) :
شیرمردی، خیز و خوی شیرخوردن کن رها
تا کی این پستان زهرآلود داری در دهان.
خاقانی.
راه برداشت می دوید چو دود
سهم زد زان هوای زهرآلود.
نظامی.
هم بدین خسروی نیم خشنود
کانگبین است سخت زهرآلود.
نظامی.
جگرها دید مشک اندود کرده
طبرزدهای زهرآلود کرده.
نظامی.
عجب که در عسل اززهر می کند پرهیز
حذر نمی کند از تیر آه زهرآلود.
سعدی.
چو هرچه می رسد از دست دوست فرقی نیست
میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود.
سعدی.
کند مژگان زهرآلود را انگشت زنهاری
ز تأثیر نگاه تلخ چشم همچو بادامش.
صائب (از آنندراج).
، مسموم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
آنکه شد یک بار زهرآلود از سوراخ مار
بار دیگر گرد آن سوراخ کی آردگذر.
معزی (یادداشت ایضاً).
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
گیاهی است که هر کس اندکی از آن بخورد فی الحال هلاک گردد. (برهان). هر گیاه زهردار که کشنده باشد. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (از آنندراج). گیاهی باشد که چون ورق آن را آدمی و حیوانات بخورند در دم و زمان هلاک شوند. (جهانگیری). هر گیاهی که سمی باشد و خوردن آن مورث هلاکت گردد. (ناظم الاطباء) :
زمین ز لطف تو گر آب یابدی شودی
برفق مهرگیا هرچه هست زهرگیاش.
سنائی.
جان افعی زده را نسخۀ تریاق دهد
نطق جان پرور تو بر ورق زهرگیا.
سوزنی (از جهانگیری).
ای کسانی که ز ایام وفا می طلبید
نوشداروطلب از زهرگیائید همه.
خاقانی.
ای تیغ ملک در کف رخشانش همانا
در چشمۀ حیوان ورق زهرگیایی.
خاقانی.
گفت به تیغش آسمان کای گهری تو کیستی
گفت من آتش اجل زهرگیای مملکت.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(شَ کُ)
مرکز بلوک شهر کلادون در ناحیۀ نور مازندران. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 110 و 111 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
سامّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
Virulent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
زہریلا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
вирусный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
отруйний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
jadowity
دیکشنری فارسی به لهستانی
نیشدار، سمّی، زهرآلود، زهرآگین
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
বিষাক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
sumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
เป็นพิษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virüs gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
독성이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
強毒性の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
רעיל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
致命的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
विषैला
دیکشنری فارسی به هندی