جدول جو
جدول جو

معنی زهتران - جستجوی لغت در جدول جو

زهتران
(زِ تَ)
دهی از دهستان درجزین است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 233 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهوران
تصویر بهوران
(پسرانه)
وه وران، آنکه دارای روح و روان نیکوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زعفران
تصویر زعفران
(دخترانه)
گیاهی علفی چند ساله و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهاران
تصویر بهاران
(دخترانه)
هنگام بهار، موسم بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهاران
تصویر بهاران
بهار، فصل بهار، هنگام بهار، در وقت بهار، برای مثال درخت اندر بهاران بر فشاند / زمستان لاجرم بی برگ ماند (سعدی - ۱۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
خوب ترین، نیکوترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزاران
تصویر هزاران
بسیار زیاد، برای مثال هزاران سر مردم بی گناه / بدین گفته ات گشت خواهد تباه (فردوسی - ۲/۳۴۹حاشیه)
بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، صبح خوٰان، هزارآوا، بوبرد، فتّال، هزار، زندواف، بوبردک، مرغ سحر، شباهنگ، زندوان، عندلیب، زندباف، شب خوٰان، مرغ چمن، مرغ خوش خوٰان، زندلاف، هزاردستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتران
تصویر اقتران
قرین شدن، نزدیک شدن و یار شدن به دیگری، نزدیکی و پیوستگی، قرار گرفتن دو ستاره در یک درجه ودقیقۀ یک برج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زعفران
تصویر زعفران
گیاهی علفی، پایا و از خانوادۀ زنبق که گل های بنفش دارد، پرچم معطر و خشک شده و قرمز رنگ گل این گیاه که برای معطر و رنگ کردن غذاها به کار می رود و مصرف دارویی نیز دارد، جساد، قمحه
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
ابن حجر بن عمران بن مزیقیا. جد جاهلی. فرزندان وی بطنی از ’الازد’، از قحطانند. (از زرکلی ج 1 ص 337)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان ماربین است که در بخش سده شهرستان اصفهان واقع است و 1109 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهترین
تصویر مهترین
بزرگترین: (و آغاز مشاورت از دستور مهترین نمود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتجان
تصویر اهتجان
نارس گایی گاییدن دختر نارس شو گیری پیش از برنایی
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیکی نزدی نزدیک شدن فرایی همچسبی گرد آمدن برابر شدن یار گشتن قرین شدن، نزدیک شدن ستاره ای بستاره دیگر، نزدیکی پیوستگی، جمع اقترانات
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است دارای گلهای زرد خوشبو شبیه گل لاله عباسی که تارهای نازک زرد رنگ میان آن قرار دارد و زغفران معروف عبارت از همان تارها ست، زعفران بیشتر برای رنگ کردن و معطر ساختن خوراکها بکار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاران
تصویر بهاران
هنگام بهار، فصل بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
نیکوترین خوبترین، زیباترین جمیلترین، ستوده ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهران
تصویر ازهران
ماه و خورشید دو پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتران
تصویر اقتران
((اِ تِ))
قرین شدن، نزدیک شدن ستاره ای به ستاره دیگر، نزدیکی، پیوستگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
نیکوترین، خوب ترین، زیباترین، قشنگ ترین، شایسته ترین، لایق ترین
فرهنگ فارسی معین
((زَ فَ))
گیاهی است پایا از تیره زنبقی ها با برگ های دراز و سبز و گل های زرد یا سرخ خوش بو که تارهای نازک زرد رنگ در میان آن قرار دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزاران
تصویر هزاران
((هَ))
بلبل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
احسن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
Best
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
meilleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
лучший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
beste
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
найкращий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
najlepszy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
最好的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
melhor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
migliore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
mejor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
beste
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
ที่ดีที่สุด
دیکشنری فارسی به تایلندی