جدول جو
جدول جو

معنی زنودوتی - جستجوی لغت در جدول جو

زنودوتی
(زِ نُ دُ)
شهری در بین النهرین که جبار آن شهر بنام آپولونیوس با کراسوس جنگید و صد رومی را بکشت ولی در پایان شکست خورد و این شهر بدست رومیان تاراج گردید و کراسوس مردم این شهر را چون بردگان فروخت. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2298)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نُو دَ / دُو لَ)
تازه به دوران رسیدگی. جانگرفتگی. صفت نودولت، به عزت رسیدن پس از مذلت:
کوس نودولتی از بام سعادت بزنم
گر ببینم که مه نوسفرم بازآید.
حافظ.
رجوع به نودولت شود
لغت نامه دهخدا
زندانی
فرهنگ گویش مازندرانی