جیرجیرک، حشره ای سبز رنگ و شبیه ملخ که نوع نر آن به وسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی در کشتزارهای غله تولید می کند، سیرسیرک، جرواسک، چزد، جزد، زانه، زلّه
جیرجیرک، حشره ای سبز رنگ و شبیه ملخ که نوع نر آن به وسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی در کشتزارهای غله تولید می کند، سیرسیرَک، جَرواسَک، چَزد، جَزد، زانِه، زَلِّه
پیش بینی اسب و خر و خوک و جز آن و شکاف آن، یا مابین دو سوراخ بینی، یا نوک آن. (منتهی الارب) (آنندراج). پیش بینی. (مهذب الاسما). ارنبه الانف. مقدم بینی. (المنجد). نوک بینی مرد و شتر و اسپ و سگ و جز آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، نخر
پیش ِ بینی اسب و خر و خوک و جز آن و شکاف آن، یا مابین دو سوراخ بینی، یا نوک آن. (منتهی الارب) (آنندراج). پیش بینی. (مهذب الاسما). ارنبه الانف. مقدم بینی. (المنجد). نوک بینی مرد و شتر و اسپ و سگ و جز آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، نُخَر
مره است از زخر. (از اقرب الموارد) ، پر بودن دریا از آب. مالامال بودن. لبریز از آب بودن دریا، بمجاز و به استعارت از معنی فوق، دارای شرف و فخر زیاد بودن را نیز زخره گویند: ’رأیت البحار فلم ار اغلب منه زخره والجبال فلم ار اصلب منه صخره’، دریاها را دیدم و پرتر و بلندتر از او ندیدم، کوهها را دیدم و از اوسخت تر نیافتم. (از اساس البلاغه) (از تاج العروس)
مره است از زخر. (از اقرب الموارد) ، پر بودن دریا از آب. مالامال بودن. لبریز از آب بودن دریا، بمجاز و به استعارت از معنی فوق، دارای شرف و فخر زیاد بودن را نیز زخره گویند: ’رأیت البحار فلم ار اغلب منه زخره والجبال فلم ار اصلب منه صخره’، دریاها را دیدم و پرتر و بلندتر از او ندیدم، کوهها را دیدم و از اوسخت تر نیافتم. (از اساس البلاغه) (از تاج العروس)
جانوری است کوچک شبیه به ملخ که شبها آواز طولانی کند و عربان صراراللیل خوانند. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء). جانورکی است کوچک شبیه به ملخ که صدای طولانی شبها از آن برآید. (انجمن آرا) (آنندراج). به لغت اصفهانی صرصر را نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، حشره ای است از راستۀ نیم بالان که سر بزرگ و چهار بال شفاف و نازک دارد و بر روی درختان بسر می برد و از شیرۀ آنها تغذیه می نماید. جنس نر این حیوان با اعضای مخصوص زیر شکم و کشیدن پاهایش به آنها صدای سوت مخصوصی تولید می کند. مادۀ این حشرات درون پوست درخت تخم می گذارند. سیرسیرک. (فرهنگ فارسی معین). زیز. (المنجد)
جانوری است کوچک شبیه به ملخ که شبها آواز طولانی کند و عربان صراراللیل خوانند. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء). جانورکی است کوچک شبیه به ملخ که صدای طولانی شبها از آن برآید. (انجمن آرا) (آنندراج). به لغت اصفهانی صرصر را نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، حشره ای است از راستۀ نیم بالان که سر بزرگ و چهار بال شفاف و نازک دارد و بر روی درختان بسر می برد و از شیرۀ آنها تغذیه می نماید. جنس نر این حیوان با اعضای مخصوص زیر شکم و کشیدن پاهایش به آنها صدای سوت مخصوصی تولید می کند. مادۀ این حشرات درون پوست درخت تخم می گذارند. سیرسیرک. (فرهنگ فارسی معین). زیز. (المنجد)
استخوان پوسید و ریزه ریزه شده. (از منتهی الارب) (از آنندراج). پوسیده وکهنه. (مهذب الاسما). پوسیده. بالیه. (یادداشت مؤلف). تأنیث نخر. رجوع به نخر شود، استخوان میان کاواک که چون باد به وی رسد آواز از آن برآید. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
استخوان پوسید و ریزه ریزه شده. (از منتهی الارب) (از آنندراج). پوسیده وکهنه. (مهذب الاسما). پوسیده. بالیه. (یادداشت مؤلف). تأنیث ِ نخر. رجوع به نَخِر شود، استخوان میان کاواک که چون باد به وی رسد آواز از آن برآید. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
حشره ایست از راسته نیم بالان که سر بزرگ و چهار بال شفاف و نازک دارد و بر روی درختان به سر میبرد و از شیره آنها تغذیه مینماید. جنس نر این حیوان با اعضای مخصوص زیر شکم و کشیدن پاهایش بانها صدای سوت مخصوصی تولید میکند. ماده این حشرات درون پوست درخت تخم میگذارند سیر سیرک
حشره ایست از راسته نیم بالان که سر بزرگ و چهار بال شفاف و نازک دارد و بر روی درختان به سر میبرد و از شیره آنها تغذیه مینماید. جنس نر این حیوان با اعضای مخصوص زیر شکم و کشیدن پاهایش بانها صدای سوت مخصوصی تولید میکند. ماده این حشرات درون پوست درخت تخم میگذارند سیر سیرک