- زنان
- نسوان
معنی زنان - جستجوی لغت در جدول جو
- زنان
- سایه کوتاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خودپسند: مرد
زن مانند مانند زنان، درخور و مناسب زنان مثلاً لباس زنانه، مربوط به زنان مثلاً بحث های زنانه
Feminine
женственный
feminin
жіночний
kobiecy
feminino
femminile
femenino
féminin
vrouwelijk
स्त्रीलिंग
feminin
أنثويٌّ
女性らしい
여성스러운
ya kike
নারীত্বপূর্ণ
نسوانی
اندوهناک، محزون
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
جریانی پیوسته، بی آغاز، و بی انجام که در طی آن حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ میدهد، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فرخ زمان
ضرر، خسارت
زنجان
محبس، حبس، قفس
اطراف یا سرانگشتان
جمع آن، ضمیر اشاره برای اشخاص دور، ایشان، مقابل اینان: شراب لعل کش و روی مه جبینان بین، خلاف مذهب آنان جمال اینان بین، (حافظ)