جدول جو
جدول جو

معنی زمنی - جستجوی لغت در جدول جو

زمنی
(زَ نا)
جمع واژۀ زمین. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). و رجوع به زمین (بر جای مانده) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چمنی
تصویر چمنی
به رنگ چمن، سبز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمنج
تصویر زمنج
پرندۀ شکاری مایل به سرخ و کوچک تر از عقاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زانی
تصویر زانی
زنا کننده، زناکار، کسی که از راه حرام با جنس مخالف خود مقاربت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمین
تصویر زمین
سطحی که در زیر پا قرار دارد مثلاً چادرش روی زمین کشیده می شد، در علم نجوم سومین سیارۀ منظومۀ شمسی، خشکی مورد تصرف کسی، ملک، محلی برای کشاورزی، مزرعه، سرزمین
زمین فیال: زمینی که برای نخستین بار آن را کاشته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمنی
تصویر تمنی
تمنا، آرزو کردن، خواهش کردن، درخواست، خواهش، آرزو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
مربوط به زمین، ساکن کرۀ زمین، مقابل درختی، آنچه رو یا زیر زمین کشت می شود مثلاً سیب زمینی
فرهنگ فارسی عمید
جسمی است معدنی و آن عبارت است از ترکیب گوگرد و ارسنیک که در اصطلاح شیمی آنرا سولفور ارسنیک گویند و بر دو نوع است. یا زرنیخ زرد: عبارت است از ترکیب سه ظرفیتی ارسینک با گوگرد رنگ آن زرد است و در نقاشی برای تهیه رنگ زرد و سبز (مخلوط با آبی پروس) بکار میرود و همچنین در تهیه واجبی (نوره) از آن استفاده میکنند. یا زرنیخ قرمز عبارت است از ترکیب دو ظرفیتی ارسینک و گوگرد رنگ آن قرمز است و در نقاشی مصرف دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زانی
تصویر زانی
زناکار
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به زمان، یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن نازک و خوشچهره و از حیث ضخامت متوسط بود. (از جنگ مورخ 1085 متعلق به دکتر شاپور بختیار یغما 12: 15 ص. 559)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمنج
تصویر زمنج
صمغ (مطلقا)، زاج زاگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمنه
تصویر زمنه
از ریشه پارسی تک زمان زمان اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمین
تصویر زمین
خاک، ارض، سطح کره که زیر پای ما است
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ضمن آن چه که از امری مفهوم گردد به طور اشاره و کنایه فحوائی: تصدیق ضمنی تعهد ضمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یمنی
تصویر یمنی
ساخته یمن، یکی ازمردم یمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
منسوب به زمین ارضی مقابل آسمان سماوی، مخلوقات کره ارضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمنی
تصویر تمنی
آرزو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمین
تصویر زمین
((زَ))
سومین سیاره از سیارات منظومه شمسی به نسبت دوری از خورشید، مساحتی از خاک که در آن کشت و زرع می کنند، خاک
زمین و زمان: کنایه از همه جا و همه چیز
زمین را به آسمان دوختن: کنایه از دست به کار محال زدن و به قصد پیروز شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمنی
تصویر تمنی
((تَ مَ نِّ))
آرزو کردن، آرزو داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زانی
تصویر زانی
زناکار، جمع زناه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
Earthy, Terrestrial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
Chronological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضمنی
تصویر ضمنی
Tacit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
земний , наземний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
chronologiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
ziemski, lądowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ضمنی
تصویر ضمنی
мовчазний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
хронологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
chronologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضمنی
تصویر ضمنی
stillschweigend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
irdisch, terrestrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضمنی
تصویر ضمنی
молчаливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
хронологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زمینی
تصویر زمینی
земной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ضمنی
تصویر ضمنی
milczący
دیکشنری فارسی به لهستانی