جدول جو
جدول جو

معنی زمحن - جستجوی لغت در جدول جو

زمحن
(زِ مَ)
مرد بدخلق بخیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زمان
تصویر زمان
(پسرانه)
جریانی پیوسته، بی آغاز، و بی انجام که در طی آن حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ میدهد، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فرخ زمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زمین
تصویر زمین
سطحی که در زیر پا قرار دارد مثلاً چادرش روی زمین کشیده می شد، در علم نجوم سومین سیارۀ منظومۀ شمسی، خشکی مورد تصرف کسی، ملک، محلی برای کشاورزی، مزرعه، سرزمین
زمین فیال: زمینی که برای نخستین بار آن را کاشته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمان
تصویر زمان
وقت، هنگام، روزگار، عصر،
کنایه از اجل، مرگ، برای مثال تو را خود زمان هم به دست من است / به پیش روان من این روشن است (فردوسی۴ - ۲۵۰۴)
کلمۀ «زمان» در فارسی و عربی مشترک است و هر دو از آرامی ماخوذ است
زمان خواستن: وقت خواستن، مهلت خواستن
زمان دادن: وقت دادن، مهلت دادن
فرهنگ فارسی عمید
(زِمْ ما)
نام جد الفند زمانی و نام الفند سهل بن شیبان بن ربیعه بن زمان بن مالک بن صعب بن علی بن بکر بن وائل یا زمان بن تیم الله بن سهل است و از ایشان است: عبداﷲ زمانی بن سعید تابعی است و اسماعیل زمانی بن عباد و محمدزمانی بن یحیی بن فیاض از محدثانند. (از منتهی الارب). ابن مالک بن صعب. جدی است جاهلی از بنی بکر بن وائل و فندالزمانی از اولاد اوست.
ابن کعب بن أود. جدی است جاهلی.
لغت نامه دهخدا
(تَ حَلْ لی)
رنج و محنت کشیدن و تحمل کردن رنج و محنت را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زِ مَ نَ)
زمحن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زمحن شود
لغت نامه دهخدا
(زُمْ ما)
صاحب منتهی الارب در ذیل ’ز م م’ آرد: زمان کرمان گیاه بالیده و بلند. ولی ظاهراً زمام است که تحریف شده است. رجوع به زمّام شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زمین
تصویر زمین
خاک، ارض، سطح کره که زیر پای ما است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمان
تصویر زمان
روزگار، وقت، هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمین
تصویر زمین
((زَ))
سومین سیاره از سیارات منظومه شمسی به نسبت دوری از خورشید، مساحتی از خاک که در آن کشت و زرع می کنند، خاک
زمین و زمان: کنایه از همه جا و همه چیز
زمین را به آسمان دوختن: کنایه از دست به کار محال زدن و به قصد پیروز شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمان
تصویر زمان
((زَ))
وقت، هنگام، دور، عهد، مدت، فصل، مهلت، گرینویچ مرجع مقایسه ای زمان مناطق مختلف کره زمین بر مبنای نصف النهار گرینویچ که در حمل و نقل بین المللی و پرواز هواپیماها به کار رود و 5/3 ساعت عقب تر از زمان در تهران اس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمان
تصویر زمان
زمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زمان
تصویر زمان
وقت
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زمان
تصویر زمان
Time
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمان
تصویر زمان
temps
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زمان
تصویر زمان
時間
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زمان
تصویر زمان
وقت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زمان
تصویر زمان
সময়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زمان
تصویر زمان
เวลา , เวลา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زمان
تصویر زمان
wakati
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زمان
تصویر زمان
시간
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زمان
تصویر زمان
समय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زمان
تصویر زمان
זמן , זְמַן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زمان
تصویر زمان
waktu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زمان
تصویر زمان
tijd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زمان
تصویر زمان
tiempo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زمان
تصویر زمان
tempo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زمان
تصویر زمان
时间
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زمان
تصویر زمان
czas
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زمان
تصویر زمان
час
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمان
تصویر زمان
Zeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زمان
تصویر زمان
время
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زمان
تصویر زمان
tempo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی