- زمانی
- منسوب به زمان، یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن نازک و خوشچهره و از حیث ضخامت متوسط بود. (از جنگ مورخ 1085 متعلق به دکتر شاپور بختیار یغما 12: 15 ص. 559)
معنی زمانی - جستجوی لغت در جدول جو
- زمانی
- Chronological
- زمانی
- хронологический
- زمانی
- chronologisch
- زمانی
- хронологічний
- زمانی
- chronologiczny
- زمانی
- 按时间顺序的
- زمانی
- cronológico
- زمانی
- cronologico
- زمانی
- cronológico
- زمانی
- chronologique
- زمانی
- chronologisch
- زمانی
- कालक्रम
- زمانی
- kronologis
- زمانی
- زمنيٌّ
- زمانی
- כרונולוגי
- زمانی
- kronolojik
- زمانی
- kihistoria
- زمانی
- ตามลำดับเวลา
- زمانی
- কালক্রমিক
- زمانی
- زمانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عصر، دوران
پدر و مادری که هر چه فرزند آورند زود بمیرد و بچه هایشان پا نگیرند اسم بچه آخری را اگر دختر باشد (بمانی) (خانم) میگذارند
گرویی
روزگار
منحنی
ناری منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی
جمع زبنی، گردنکشان نافرمانان، دوزخبانان
خودپسند: مرد
منسوب به زمین ارضی مقابل آسمان سماوی، مخلوقات کره ارضی
روزگار، دهر