جدول جو
جدول جو

معنی زمانت - جستجوی لغت در جدول جو

زمانت
(زَ نَ)
زمانه. رجوع به زمانه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زمانه
تصویر زمانه
(دخترانه)
روزگار، دهر، روزگار، چرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
دهر، روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امانت
تصویر امانت
امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضمانت
تصویر ضمانت
ضامن شدن، کفیل شدن، بر عهده گرفتن، دچار شدن به بیماری دائم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به زمان، یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن نازک و خوشچهره و از حیث ضخامت متوسط بود. (از جنگ مورخ 1085 متعلق به دکتر شاپور بختیار یغما 12: 15 ص. 559)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
روزگار، دهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمارت
تصویر زمارت
شغل و حرفه زمار نی نوازی
فرهنگ لغت هوشیار
پذیرفتاری پایندانی بابیزنی، بیماری دراز آهنگ بیماری کهنه، دوستی مهر، آسیب، زمینگیری بر جا ماندگی دچار شدن به بیماریی دایم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود، کفیل شدن تعهد کردن کسی را، کفالت پایندانی پذیرفتاری. توضیح به ابن معنی در عربی نیامده و به جای آن ضمان مستعمل است و ضمانه در عربی به معنی درماندگی و زمین گیری است ولی در فارسی مستعمل است: طغر لبک... عمید الملک را فرمود تا جوابی مختصر به آبتگین نویسد و این ملطفه بخلیفه فرستد تا موجب سلوک و ضمانت او شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانت
تصویر امانت
راستی، ضد خیانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانت
تصویر امانت
((اَ نَ))
امین بودن، راستی، درستکاری، استواری، سپرده، ودیعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
((زَ نِ))
روزگار، دهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
((زَ نَ))
آفت، نقص بعض اعضا، تعطیل قوی، حب، محبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضمانت
تصویر ضمانت
((ضَ نَ))
متعهد شدن. کفالت کسی را کردن، درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته ای را متعهد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
روزگار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمانت
تصویر ضمانت
پایندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زمانه
تصویر زمانه
عصر، دوران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
Chronological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
chronologique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
chronologisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
kronolojik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
연대기
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
年代順
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
כרונולוגי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
kronologis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
कालक्रम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
хронологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
chronologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
cronológico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
cronologico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
cronológico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
按时间顺序的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
chronologiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
хронологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمانی
تصویر زمانی
kihistoria
دیکشنری فارسی به سواحیلی