کوهی است در مصر نزدیک خلیج عرب. در این کوه که کوه زمرد نیز نام دارد معدن زمردی است که در دوران سیسوستریس استخراج میشده و پس از آن یکچند متروک گردیده است، تا در 1816 میلادی بدست کالیود افتاد. در 1852 یک شرکت انگلیسی امتیاز این معدن را از محمد علی پاشا گرفت. (دائره المعارف بستانی ج 9)
کوهی است در مصر نزدیک خلیج عرب. در این کوه که کوه زمرد نیز نام دارد معدن زمردی است که در دوران سیسوستریس استخراج میشده و پس از آن یکچند متروک گردیده است، تا در 1816 میلادی بدست کالیود افتاد. در 1852 یک شرکت انگلیسی امتیاز این معدن را از محمد علی پاشا گرفت. (دائره المعارف بستانی ج 9)
نان گاورسین بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 436) (شرفنامۀ منیری). نان گاورس و ارزن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نانی که از ارزن پزند. (فرهنگ فارسی معین). با زای نقطه دار هم هست که بر وزن ملازه (زغازه) باشد. (برهان) (آنندراج) : رفیقان من با زر و ناز و نعمت منم آرزومند یک تا زغاره. ابوشکور (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 437). بزن دست بر شکّر من تکک تک چنان چون زغاره پزد مهربانو. ؟ (از لغت فرس ایضاً). ، بمعنی گاورس و ارزن هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ژغاره. ژغاله. ارزن. گاورس. (فرهنگ فارسی معین) ، گلگونه و غازۀ زنان را نیز گویند. (برهان) سرخیی که زنان بر روی مالند. غازه. گلگونه. (فرهنگ فارسی معین)
نان گاورسین بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 436) (شرفنامۀ منیری). نان گاورس و ارزن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نانی که از ارزن پزند. (فرهنگ فارسی معین). با زای نقطه دار هم هست که بر وزن ملازه (زغازه) باشد. (برهان) (آنندراج) : رفیقان من با زر و ناز و نعمت منم آرزومند یک تا زغاره. ابوشکور (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 437). بزن دست بر شکّر من تکک تک چنان چون زغاره پزد مهربانو. ؟ (از لغت فرس ایضاً). ، بمعنی گاورس و ارزن هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ژغاره. ژغاله. ارزن. گاورس. (فرهنگ فارسی معین) ، گلگونه و غازۀ زنان را نیز گویند. (برهان) سرخیی که زنان بر روی مالند. غازه. گلگونه. (فرهنگ فارسی معین)
نام گروهی که پیوسته مشغول به ذکر خدا می باشند و مکرر می کنند قرائت قرآن راو ترغیب می کنند مردم را در اعمال اخروی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گروهی که شعر می خوانند به الحان مختلف و مردم را به طرب و رقص می آورند. (ناظم الاطباء)
نام گروهی که پیوسته مشغول به ذکر خدا می باشند و مکرر می کنند قرائت قرآن راو ترغیب می کنند مردم را در اعمال اخروی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گروهی که شعر می خوانند به الحان مختلف و مردم را به طرب و رقص می آورند. (ناظم الاطباء)