جدول جو
جدول جو

معنی زعلجه - جستجوی لغت در جدول جو

زعلجه
(زَ لَ جَ)
بدخلقی و تندخویی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بدی خلق مانند زعجله به تقدیم جیم و گفته اند صواب زغلجه، به غین معجمه است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ لَ جَ)
نوعی از راه رفتن و مشی. (از ذیل اقرب الموارد از تاج) ، بازیی است کودکان را که در رفتن و برگشتن اندر پی هم قرار میگیرند. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(تَغْ یَ)
گرد آوردن آب را در حوض، رفتن و آمدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، تاریکی. (منتهی الارب). تاریک شدن شب. (از اقرب الموارد) ، بسیار گرفتن، غلطانیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جهیدن چون جهش موش و موش صحرایی، مخلوط شدن رنگهای چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ جَ لَ)
بدخلقی و تنگ خوئی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زعلجه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ لَ جَ)
بدخلقی و تندخویی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ مَنْ نُنْ)
با یکدیگر نرمی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ لَ)
آنکه در یک سال بچه دهد و در سال دوم نه. (منتهی الارب) (آنندراج). که در یک سال بچه دهد و در سال دوم ندهد. (ناظم الاطباء) (آنندراج). ماده ای که در یک سال بچه دهد و در سال دوم ندهد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در تکمله بالضم، زعله. (از اقرب الموارد) ، شترمرغ ماده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لغتی است در صعله. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ جَ)
آواز. نعره. فریاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زعجله
تصویر زعجله
بد خویی تنگخویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهلجه
تصویر زهلجه
نرمرفتاری
فرهنگ لغت هوشیار