- زعفرانی
- نجوانی کرکمی منسوب به زعفران، برنگ زعفران: زعفری
معنی زعفرانی - جستجوی لغت در جدول جو
- زعفرانی
- رنگی شبیه رنگ زعفران، زرد، به رنگ زعفران، دارای زعفران مثلاً کباب زعفرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیاهی است دارای گلهای زرد خوشبو شبیه گل لاله عباسی که تارهای نازک زرد رنگ میان آن قرار دارد و زغفران معروف عبارت از همان تارها ست، زعفران بیشتر برای رنگ کردن و معطر ساختن خوراکها بکار می رود
گیاهی علفی، پایا و از خانوادۀ زنبق که گل های بنفش دارد، پرچم معطر و خشک شده و قرمز رنگ گل این گیاه که برای معطر و رنگ کردن غذاها به کار می رود و مصرف دارویی نیز دارد، جساد، قمحه
((زَ فَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است پایا از تیره زنبقی ها با برگ های دراز و سبز و گل های زرد یا سرخ خوش بو که تارهای نازک زرد رنگ در میان آن قرار دارد
عمل زر افشان زر پراکندن
پرمو
مربوط به عمران مثلاً عملیات عمرانی
عبری، زبانی از شاخۀ زبان های سامی که میان یهودیان رایج است، خطی که این زبان با آن نوشته می شود، هر یک از افراد قوم یهود، یهودی
یهودی مرد، زبان یهودی عبری یهودی جمع عبرانیون عبرانیین، زبان یهود عبری
آبادانی منسوب به عمران: امور عمرانی کشور
بد دل مرد، شبان، گوشتفروش
کرکمی نجوانی برنگ زعفران زعفرانی
نان کلیچه گرد و بزرگ، جمع فرانی