جدول جو
جدول جو

معنی زعبوط - جستجوی لغت در جدول جو

زعبوط
(زَ)
نام لباسی از پشم و کرک که گریبان آن تا کمر باز است و آستین های گشادی دارد که مردم عادی مصر، خاصه در زمستان آن را بر تن کنند. (از دزی ج 1 ص 591)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ)
ناکس کوتاه بالا. ج، زعب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
پستنک. غبیرا درخت پستنک. (از دزی ج 1 ص 591) ، ساکنان دمشق این نام را به میوۀ زعرور دهند، نوعی زعرور با میوۀ خرد. (دزی ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(زَمْ)
زنبور سرخ. زنبور. ج، زنابیط. رجوع به زنبور شود، نوعی از گل کلم ایتالیا، یا جوانه های کوچک کلم. (از دزی ج 1 ص 605)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ثوب معبوط، جامۀ نودریده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دریده شده. (از ذیل اقرب الموارد) ، لحم معبوط، گوشتی که جانور درنده در آن دندان نزده و علتی بدان نرسیده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ مَدْ دُ)
مورد بحث و مذاکره واقع شدن. دست و پا زدن. (از دزی ج 1 ص 501)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زعبوب
تصویر زعبوب
ناکس کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار