- زرگری
- شغل و عمل زرگر صیاغت. یا جنگ زرگری جنگ ظاهری نزاع صوری (برای فریفتن دیگران)، یا زبان زرگری زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دارند تا چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهمند درین زبان عادت برین است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرفی دیگر (مخصوصا) ز کنند
معنی زرگری - جستجوی لغت در جدول جو
- زرگری
- شغل و عمل زرگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به رنگ زریر، زرد رنگ، برای مثال کمانی گشته قد من ز سروی / زریری گشته چهر ارغوانی (مسعودسعد - ۵۱۴)
طلافروش
بمعنی زر ساز، کسی که بازر کار می کند، صیاغ
کسی که پیشه اش ساختن زینت آلات و چیزهای دیگر از زر است، طلاساز
Flashy
броский
auffällig
показний
krzykliwy
chamativo
vistoso
llamativo
voyant
opzichtig
चमकदार
mencolok
مبهرجٌ
צעקני
gösterişli
yenye madoido
ฉูดฉาด
ঝলমলে
شوخ و چمکدار
زبان ساختگی و قراردادی که زرگرها و بعضی دیگر از مردم با آن تکلم می کنند و قاعده اش این است که به هر هجای کلمه یک (ز) اضافه می کنند مثلاً کتاب را (ک ز تاب ز ا ب) می گویند
کنایه از جنگ دروغی و ساختگی میان دو تن برای فریب دادن دیگران
شغل گازری داشتن رخت شویی: وی (مقنع)، . . در اول گازر گری کردی