- زره
- جامه ای باشد که از حلقه های آهنین ترکیب داده اند و در روزهای جنگ پوشند
معنی زره - جستجوی لغت در جدول جو
- زره ((زِ رِ))
- جامه جنگ دارای آستین کوتاه و مرکب از حلقه های ریز فولادی که در هنگام جنگ آن را روی لباس های دیگر می پوشیدند
- زره
- پوشش جنگی با آستین کوتاه که از حلقه های ریز فولادی بافته می شده و در قدیم هنگام جنگ روی لباس های دیگر به تن می کرده اند
زره داوودی: زره منسوب به داوود نبی، زره که حضرت داوود می بافته، زره سخت و محکم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بچشم، بدیده (از طریق)
پشت درد لوچی
کنگر بویا از گیاهان برهان قاطع این واژه را دگر گشته تر خوان پارسی می داند
دارای زره زره پوش کشتی زره دار
کسی که زره پوشیده، آنکه با زره مجهز است و گلوله های معمولی بدان اثر نکند کشتی زره پوش، تانک
تیر یا شمشیر تیز که زره را بدراند و ببدن برسد
دارای زره، زره دار، زره پوشیده
دارای زره، زره پوش، زره پوشیده
زره ساز، زره باف، کسی که زره می سازد
زره منسوب به داوود نبی، زره که حضرت داوود می بافته
زره سخت و محکم
زره سخت و محکم
زره پوشیده، کسی که زره بر تن کرده، زره دار، در امور نظامی وسیلۀ نقلیه ای که از صفحه های محکم فلزی پوشیده شده و گلوله به آن اثر نمی کند
کسی که زره بر تن کرده، تانک
ویژگی تیر یا شمشیر تیز که زره را بدراند و از آن بگذرد و به بدن برسد
бронировать
бронювати
opancerzyć
blindar
blindare
blindage
bepantseren
कवच पहनाना
melindungi
zırhlandırmak
kifuniko