جدول جو
جدول جو

معنی زرندی - جستجوی لغت در جدول جو

زرندی
(زَ رَ)
قسمی خربزه با پوست سبز، که پوست آن بنازکی پوست پیاز است. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
زرندی
(زَ رَ)
منسوب است به زرند که شهرکی است در نواحی اصفهان. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
زرندی
(زَ رَ)
دهی از دهستان مرحمت آباداست که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ مَ)
در تداول عامه، کلمه ای است دال بر استهزاء و تمسخر. (از فرهنگ فارسی معین). ازادوات استهزاء و تمسخر. (کلمات عوامانۀ کتاب یکی بود یکی نبود جمال زاده).
- زرمدی قرمه سبزی، لفظی توهین آمیز است برای رد کردن کسی که به قهر می رود یا تهدید به رفتن می کند، نظیر: چس اومدی. اما قدری مؤدبانه تر. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده ص 181)
لغت نامه دهخدا
(زَ رَ)
منسوب است به زرنج که ناحیۀای است در سیستان. (از الانساب سمعانی). رجوع به زرنج و زرنگ شود
لغت نامه دهخدا
(زَ رَ دَ)
دهی از دهستان ریوند است که در بخش حومه شهرستان نیشابور و سه هزارگزی باختر نیشابور واقع است و 179 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(زَ رَ)
چابکی. چالاکی در کار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، زیرکی. کاردانی. (یادداشت ایضاً) ، حیله. گربزی. (یادداشت ایضاً). رجوع به زرنگ شود
لغت نامه دهخدا
(چَرَ)
منسوب به چرند است و عوام آنرا به ’چرندیات’ جمع بسته اند و امروزه در تداول عامه استعمال جمع آن از مفردش متداول تر است. رجوع به چرند شود
لغت نامه دهخدا
بهندی خروع (کرچک) است. (تحفۀ حکیم مؤمن). حب ّ درخت خروع. (فهرست مخزن الادویه). ارند
لغت نامه دهخدا
(بْرَ / بِ رَ)
نوعی مشروب الکلی. (یادداشت دهخدا). مشروب الکلی قوی که از تقطیر شراب یا تفالۀ انگور ساخته میشود و بهترین نوع آن کنیاک است. (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
پرندی. رجوع به فرندیه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ رَ)
دهی از دهستان میان دورود است که در بخش مرکزی شهرستان ساری و هفت هزارگزی جنوب خاوری نکا واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرمدی
تصویر زرمدی
کلمه ایست دال بر استهزاء و تمسخر: (زرمدی قرمه سبزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
ذكاءً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
Shrewdness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
astuce
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
精明
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
عقلمندی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
проницательность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
Klugheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
проникливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
বুদ্ধিমত্তা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
werevu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
ความเฉียบแหลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
astúcia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
kurnazlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
영리함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
賢明さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
פִּקְחוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
przenikliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
चतुराई
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
sluwheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
astucia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
astuzia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زرنگی
تصویر زرنگی
kecerdikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی