جدول جو
جدول جو

معنی زرقانی - جستجوی لغت در جدول جو

زرقانی
(زُ)
محمد بن عبدالباقی بن یوسف بن احمد بن علوان الزرقانی المصری الازهری المالکی (1055- 1122 هجری قمری). خاتمۀ محدثین به مصر است. او راست: تلخیص المقاصد الحسنه، شرح البیقونیه، شرح المواهب اللدنیّه، شرح موطاً الامام مالک وصول الامانی. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 912). رجوع به معجم المطبوعات شود
عبدالباقی ابن یوسف ابن احمد الزرقانی (1020- 1099 هجری قمری). فقیه مالکی است. او راست: شرح مختصر سیدی خلیل و شرح العزیه. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 474). رجوع به معجم المطبوعات شود
لغت نامه دهخدا
زرقانی
الزركاني
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به عربی
زرقانی
Foxy
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زرقانی
rusé
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زرقانی
狡猾な
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زرقانی
listig
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به آلمانی
زرقانی
хитрий
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زرقانی
chytry
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به لهستانی
زرقانی
狡猾的
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به چینی
زرقانی
astuto
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زرقانی
astuto
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زرقانی
astuto
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زرقانی
sluw
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به هلندی
زرقانی
교활한
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به کره ای
زرقانی
चालाक
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به هندی
زرقانی
licik
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زرقانی
ערמומי
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به عبری
زرقانی
چالاک
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به اردو
زرقانی
চালাক
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به بنگالی
زرقانی
เจ้าเล่ห์
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به تایلندی
زرقانی
лукавый
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به روسی
زرقانی
kurnaz
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
زرقانی
mjanja
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
منسوب است به زرمان که از قرای سمرقند می باشد... (از انساب سمعانی). رجوع به زرمان و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ابراهیم ابن یحیی النقاش، مکنی به ابوالسحق معروف به ابن زرقالی یازرقیال. رجوع به ابن زرقیال و دزی ج 1 ص 589 شود
لغت نامه دهخدا
(زَ / زُ)
منسوب است به زروان که نام اجدادی است. (از الانساب سمعانی). منسوب به زروان. آیین زروان (یکی از ادیان ایران باستان در زمان ساسانیان). رجوع به زروان، مادۀ بعد، ایران در زمان ساسانیان و مزدیسنا شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
بکر بن عبدالله بن عبدالرحیم خرقانی. یکی از ائمۀ حدیث بود. عمر نسفی از او نام برده و گفته است که وی در عصر روز سه شنبه هیجدهم ذی قعده سال 424 ه. ق. در جاکردیزه درگذشت و من بر او نماز گزاردم و او را احادیث بسیار است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
منسوب به خرقان
لغت نامه دهخدا
(حَ)
منسوب به حرقا بطنی از قضاعه. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ نی ی)
عمامۀ حرقانی، دستار خاکستری رنگ. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
احمد بن غالب یا احمد بن محمد بن غالب، مکنی به ابوبکر. ازثقات محدثان است و کتابهائی در علم حدیث تألیف کرده. وی بسال 425 هجری قمری در بغداد درگذشت. رجوع به طبقات الشافعیه ج 3 و تاریخ بغداد و ریحانه الادب شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
منسوب است به برقان که دهی است به خوارزم. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یرقانی
تصویر یرقانی
کاخری زیری - و - گواژ خزاندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زروانی
تصویر زروانی
منسوب به زروان پیرو آیین زروان
فرهنگ لغت هوشیار
زرد، مایل به زرد
دیکشنری اردو به فارسی