جدول جو
جدول جو

معنی زرعه - جستجوی لغت در جدول جو

زرعه
نام قریه ای از بلاد حوران نزدیک قریۀ صنمین چون از دمشق به حجاز روند. (ابن بطوطه، یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
زرعه
(زُعَ)
ابن شریک از قتلۀ حضرت امام حسین (ع) بود که بدست مختار کشته شد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 56 و 143 و مجمل التواریخ و القصص ص 298 شود
لغت نامه دهخدا
زرعه
(زُ عَ)
تخم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). یقال: اعطنی زرعه ازرع بها ارضی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زرعه
(زُ عَ)
ابن مسلم بن جرهد اسلمی، از روات حدیث است. (منتهی الارب). در علم حدیث اسلامی، روات نه تنها افرادی هستند که احادیث را از دیگران می شنوند، بلکه آنان به طور فعال در فرآیند نقد و تحلیل احادیث و اسناد آن ها نقش دارند. این افراد با بررسی دقیق راویان و شرایط آن ها، اطمینان حاصل می کردند که تنها روایات صحیح و معتبر به نسل های بعدی منتقل شوند و از تحریف در منابع حدیثی جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
زرعه
(زُ / زَ / زِ عَ / زَ رَ عَ)
جای کشت و زراعت. یقال: ما فی الارض زرعه، نیست در این زمین جائی که کشت شود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زرعه
(زَ عَ)
واحد زرع یعنی یک خوشه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
زرعه
برز تخم، کشتگاه، جوجه کبک
تصویری از زرعه
تصویر زرعه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
جای کشت و زرع، کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
(مَ رَ عَ)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز در 60هزارگزی شمال غربی اهواز بین راه آهن و راه اهواز به اندیمشک، در دشت گرمسیر واقع و دارای 750 تن سکنه است. آبش ازشهر شاهپور، محصولش غلات و برنج، شغل مردمش زراعت و گله داری است. آثار ابنیۀ قدیم از قبیل آجر، سوفال در آن دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
یکی از دهات دهستان کتول از توابع گرگان. (مازندران و استرآباد رابینو ص 128 قسمت انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ عَ)
مزرعه. کشت زار. (ناظم الاطباء). محل کشت و زرع:
خاک نظامی که به تأیید اوست
مزرعۀ دانۀ توحید اوست.
نظامی.
این جهان مزرعۀ آخرت است
هرچه خواهد دلت ای دوست بکار.
ابن یمین (از امثال و حکم ص 247).
از هبوب عواصف مهابت غازیان...قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرضۀ نهب و تاراج گشت. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 380) ، صحرای آماده شده برای کشت و درو. (ناظم الاطباء) ، پالیز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مزرعۀ خاک، کنایه از زمین است. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان) :
چون ز پی دانه هوسناک شد
مقطع این مزرعۀ خاک شد.
نظامی.
، قبر. گور. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان).
- مزرعۀ دانه سوز، کنایه از دنیا و عالم است. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان).
- مزرعۀ دنیاسوز، کنایه از مال دنیاست. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
مزرعه در فارسی: کشتزار گاویت محل کشت و زرع کشت زار: از هبوب عواصف مهابت غازیان و عبور سیلاب سیاست سپاه گیتی ستان قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرصه نهب و تاراج گشت، جمع مزارع. 2 یا مزرعه خاک. زمین، جسد انسان و حیوان، قبر گور. یا مزرعه دانه سوز. دنیا عالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
((مَ رَ عِ))
کشتزار، جمع مزارع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
کشتزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
المزرعة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
Plantation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
plantation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
מִטעָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
کھیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
চাষাবাদ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
ไร่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
shamba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
農園
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
种植园
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
perkebunan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
농장
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
बागान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
piantagione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
plantación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
плантація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
плантация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
plantacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
Plantage
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
plantação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مزرعه
تصویر مزرعه
plantage
دیکشنری فارسی به هلندی