درخشان، آفتاب، عاقل، زیرک، جد بزرگ اشکانیان، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که درتیراندازی بسیار توانا بوده است
درخشان، آفتاب، عاقل، زیرک، جد بزرگ اشکانیان، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که درتیراندازی بسیار توانا بوده است
درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، سرشک، انبرباریس، امبرباریس، اترار، دارشک، زراج، زارج، زرک، برباریس، زراک هنگام مسخره کردن به کار می رود مثلاً فکر کردی خیلی بزرگ شدی؟! زرشک!
درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، سِرِشک، اَنبَرباریس، اَمبَرباریس، اَترار، دارِشک، زَراج، زارِج، زِرِک، بَرباریس، زَراک هنگام مسخره کردن به کار می رود مثلاً فکر کردی خیلی بزرگ شدی؟! زرشک!
بار درختی است معروف که در طعام ها و آشها کنند و خورند و به عربی انبرباریس خوانند و بعضی گویند باریس درخت زرشک و حب الانبرباریس زرشک باشد. (برهان). بار درختی است سرخ و ترش که در طعام و آشها کنند و خورند و به یونانی انبرباریس گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). ثمر درخت کوچکی خاردار که سرخ و ترش مزه است. (ناظم الاطباء). انبرباریس بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 306). میوه ای است خوش ترش که از آن آش سازند. (شرفنامۀ منیری). میوه ای است خرد، سرخ و ترش. امبرباریس. انبرباریس. برباریس. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). میوۀ آن (میوۀ درخت زرشک) کوچک و قرمزرنگ و بیضوی، بطول 7 تا 8 و بعرض 3 میلیمتر می باشد. (فرهنگ فارسی معین) : رخ ز دیده بکاشته بسرشک وآن سرشکش به رنگ تازه زرشک. عنصری (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 306). مغز سران کدوی خشک اشک یلان زرشک تر زین دو به تیغ چون نمک پخته ابای معرکه. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 463). خواهی زرشک آش زرشک آوری به رشک یک مشت قلیه بر سر صحن برنج ریز. بسحاق اطعمه. ، درخت این میوه. از این گیاه سه قسم در ایران موجود است و هر سه را زرشک خوانند، یکی در کوهستانهای خشک و دو گونه دیگر در جنگلهای خزر. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). گیاهی است از ردۀ دولپه ای های جدا گلبرگ که تیره زرشکیان را بوجود می آورد تیره زرشکیان از تیره های نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ای است به ارتفاع 2 تا 3 گز که معمولاً در حاشیۀ جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران می روید. برگهایش دندانه دار و گلهایش زردرنگ مجتمع، بصورت خوشه و آویخته است... ریشه و برگ و میوۀ آن بمصارف دارویی می رسد. برباریس. انبرباریس. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ترجمه صیدنه و ترجمه ضریر انطاکی و تحفۀ حکیم مؤمن و دزی ج 1 ص 586 و گیاه شناسی گل گلاب و جنگل شناسی ساعی شود، گلی بود در هندوستان، سخت خوشبوی. (لغت فرس اسدی چ اقبال) (از اوبهی). نام گلی هم هست خوشبوی از گلهای هندوستان. (برهان). در هند نام گلی است. (انجمن آرا) (آنندراج). گلی است خوشبوی و در بعضی از فرهنگها مسطور است که از گلهای هندوستان است. (جهانگیری) : هم از خیری و گاو چشم و زرشک بشسته رخ هر یک آب ازسرشک (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 306)
بار درختی است معروف که در طعام ها و آشها کنند و خورند و به عربی انبرباریس خوانند و بعضی گویند باریس درخت زرشک و حب الانبرباریس زرشک باشد. (برهان). بار درختی است سرخ و ترش که در طعام و آشها کنند و خورند و به یونانی انبرباریس گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). ثمر درخت کوچکی خاردار که سرخ و ترش مزه است. (ناظم الاطباء). انبرباریس بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 306). میوه ای است خوش ترش که از آن آش سازند. (شرفنامۀ منیری). میوه ای است خرد، سرخ و ترش. امبرباریس. انبرباریس. برباریس. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). میوۀ آن (میوۀ درخت زرشک) کوچک و قرمزرنگ و بیضوی، بطول 7 تا 8 و بعرض 3 میلیمتر می باشد. (فرهنگ فارسی معین) : رخ ز دیده بکاشته بسرشک وآن سرشکش به رنگ تازه زرشک. عنصری (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 306). مغز سران کدوی خشک اشک یلان زرشک تر زین دو به تیغ چون نمک پخته ابای معرکه. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 463). خواهی زرشک آش زرشک آوری به رشک یک مشت قلیه بر سر صحن برنج ریز. بسحاق اطعمه. ، درخت این میوه. از این گیاه سه قسم در ایران موجود است و هر سه را زرشک خوانند، یکی در کوهستانهای خشک و دو گونه دیگر در جنگلهای خزر. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). گیاهی است از ردۀ دولپه ای های جدا گلبرگ که تیره زرشکیان را بوجود می آورد تیره زرشکیان از تیره های نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ای است به ارتفاع 2 تا 3 گز که معمولاً در حاشیۀ جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران می روید. برگهایش دندانه دار و گلهایش زردرنگ مجتمع، بصورت خوشه و آویخته است... ریشه و برگ و میوۀ آن بمصارف دارویی می رسد. برباریس. انبرباریس. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ترجمه صیدنه و ترجمه ضریر انطاکی و تحفۀ حکیم مؤمن و دزی ج 1 ص 586 و گیاه شناسی گل گلاب و جنگل شناسی ساعی شود، گلی بود در هندوستان، سخت خوشبوی. (لغت فرس اسدی چ اقبال) (از اوبهی). نام گلی هم هست خوشبوی از گلهای هندوستان. (برهان). در هند نام گلی است. (انجمن آرا) (آنندراج). گلی است خوشبوی و در بعضی از فرهنگها مسطور است که از گلهای هندوستان است. (جهانگیری) : هم از خیری و گاو چشم و زرشک بشسته رخ هر یک آب ازسرشک (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 306)
خلیجی در بحرالروم: از آن (دریای روم) خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس)) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس)) (ص 231) آورده اند. (مجمل التواریخ ص 473 ح 7)
خلیجی در بحرالروم: از آن (دریای روم) خلیجی بناحیت شمال کشاند نزدیک رومیه، طول آن پانصدمیل و آنرا ازرش میخوانند. (مجمل التواریخ و القصص ص 473). ابن رسته کلمه را ((اذریس)) (ص 85) و ابن خردادبه ((ادریس)) (ص 231) آورده اند. (مجمل التواریخ ص 473 ح 7)
بار درختی است سرخ و ترشمزه که در طعام کنند و خورند گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع 2 تا 3 متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است. میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول 7 تا 8 و به عرض 3 میلیمتر میباشد. ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس
بار درختی است سرخ و ترشمزه که در طعام کنند و خورند گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع 2 تا 3 متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است. میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول 7 تا 8 و به عرض 3 میلیمتر میباشد. ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس
درختچه ای است با برگ های دندانه دار و گل های خوشه ای زرد رنگ که میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی است، ریشه و برگ و میوه آن به مصارف دارویی و خوراکی می رسد، لفظی حاکی از خشم و اعتراض مترادف «آی زکی»
درختچه ای است با برگ های دندانه دار و گل های خوشه ای زرد رنگ که میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی است، ریشه و برگ و میوه آن به مصارف دارویی و خوراکی می رسد، لفظی حاکی از خشم و اعتراض مترادف «آی زکی»