جدول جو
جدول جو

معنی زرسود - جستجوی لغت در جدول جو

زرسود
(زَ)
زردچوبه، نام گلی معطر و خوشبوی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
موضعی است. (منتهی الارب). موضعی است بی آب در راه مکۀ معظمه. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
عرب را که بر دجله باشد قعود
چه غم دارد از تشنگان زرود.
سعدی (بوستان).
بر روان پدر و مادر و اسلاف تو باد
مدد رحمت ایزد عددرمل زرود.
سعدی.
رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 324، معجم البلدان و عقد الفرید ج 6 ص 49 و 90 شود، یوم زرود از ایام عرب که جنگی میان بنی تغلب و بنی یربوع بوده است. (از مجمع الامثال میدانی ومعجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
پرمنفعت، سودآور، سودمند، مفید، نافع
متضاد: زیان بخش
فرهنگ واژه مترادف متضاد