سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، اشنگور، کلی کک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
سیاه دِرَخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه اَنگور، آش اَنگور، اَشَنگور، کُلی کَک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرُن، نرپرون
مغنی ای بوده که در عودنوازی بدان مثل زنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: اطرب من عود زلزل. (اقرب الموارد). منصور بن جعفر موسیقی دان و عودنواز معروف معاصر هارون و مأمون است. وی از ابراهیم موصلی (متوفی به سال 188 هجری قمری) تعلیم گرفت. او در جایگاه انگشتان در عود و شاهرود تصرفاتی کرد و اسحاق بن ابراهیم موصلی نزد او موسیقی آموخت. هارون بر او غضب کرد و قریب ده سال وی را از خود دور داشت. شهرت او در تاریخ موسیقی به پرده ای است که به پرده های عود افزوده و در ساختن این ساز ابتکاراتی بعمل آورده است. برخی او را از مردم کوفه دانسته و برخی دیگر او را از مردم ری دانند: یکی چون معبد مطرب، دوم چون زلزل رازی سیم چون ستی زرین چهارم چون علی مکی. منوچهری. صلصل به لحن زلزل وقت سپیده دم اشعار بونواس همی خواند و جریر. منوچهری. رجوع به ترکیب برکۀ زلزل، فرهنگ فارسی معین، دایره المعارف فارسی، المنجد و معجم البلدان شود. - برکۀ زلزل، در بغداد، بین کرخ و سراه و باب المحول و سویقه ابی الورد. آن قریه ای بوده که زلزل در آن برکه ای حفر کرد و آب آن را وقف مسلمین نمود. (از معجم البلدان). به سوی او منسوب است حوض زلزل که در بغداد است. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به معجم البلدان، کتاب التاج، تعلیقات دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی، عقد الفرید ج 7 ص 33 و 39، فهرست اعلام الشعر والشعراء ابن قتیبه و اغانی ابوالفرج اصفهانی شود
مغنی ای بوده که در عودنوازی بدان مثل زنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: اطرب من عود زلزل. (اقرب الموارد). منصور بن جعفر موسیقی دان و عودنواز معروف معاصر هارون و مأمون است. وی از ابراهیم موصلی (متوفی به سال 188 هجری قمری) تعلیم گرفت. او در جایگاه انگشتان در عود و شاهرود تصرفاتی کرد و اسحاق بن ابراهیم موصلی نزد او موسیقی آموخت. هارون بر او غضب کرد و قریب ده سال وی را از خود دور داشت. شهرت او در تاریخ موسیقی به پرده ای است که به پرده های عود افزوده و در ساختن این ساز ابتکاراتی بعمل آورده است. برخی او را از مردم کوفه دانسته و برخی دیگر او را از مردم ری دانند: یکی چون معبد مطرب، دوم چون زلزل رازی سیم چون ستی زرین چهارم چون علی مکی. منوچهری. صلصل به لحن زلزل وقت سپیده دم اشعار بونواس همی خواند و جریر. منوچهری. رجوع به ترکیب برکۀ زلزل، فرهنگ فارسی معین، دایره المعارف فارسی، المنجد و معجم البلدان شود. - برکۀ زلزل، در بغداد، بین کرخ و سراه و باب المحول و سویقه ابی الورد. آن قریه ای بوده که زلزل در آن برکه ای حفر کرد و آب آن را وقف مسلمین نمود. (از معجم البلدان). به سوی او منسوب است حوض زلزل که در بغداد است. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به معجم البلدان، کتاب التاج، تعلیقات دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی، عقد الفرید ج 7 ص 33 و 39، فهرست اعلام الشعر والشعراء ابن قتیبه و اغانی ابوالفرج اصفهانی شود
ابن صهیب. محدث است. (منتهی الارب) (آنندراج). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
ابن صهیب. محدث است. (منتهی الارب) (آنندراج). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
از قراء بعلبک و قریۀ بزرگ و باصفایی است در بن کوه غربی آن. مویز جوزانی در این مکان یافت شود و ملبنی که از شیر بز و جوز و جز آن سازند و آن را جلدالفرس گویند مخصوص بدانجاست. و در آن قومی است معروف به بنی رجاء ورؤسای آنها به جوانمردی و میهمان نوازی و تجمل ظاهردر لباس و اکل و شرب شهرت دارند. (معجم البلدان)
از قراء بعلبک و قریۀ بزرگ و باصفایی است در بن کوه غربی آن. مویز جوزانی در این مکان یافت شود و ملبنی که از شیر بز و جوز و جز آن سازند و آن را جِلدالفرس گویند مخصوص بدانجاست. و در آن قومی است معروف به بنی رجاء ورؤسای آنها به جوانمردی و میهمان نوازی و تجمل ظاهردر لباس و اکل و شرب شهرت دارند. (معجم البلدان)
در کلاردشت این نام به درخت اولاس (اولس) داده می شود. (یادداشت مؤلف). رجوع به اولس شود. در اطراف رشت فق و فق، در شیرگاه ساری و بهشهر و میان دره ممرز یا ممرز و مرز و در لاهیجان شرم و در گرگان و علی آباد رامیان و حاجیلر تغار و در کتول کچف و در رامسر و رودسرجلم می خوانند. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 168)
در کلاردشت این نام به درخت اولاس (اولَس) داده می شود. (یادداشت مؤلف). رجوع به اولَس شود. در اطراف رشت فِق و فُق، در شیرگاه ساری و بهشهر و میان دره مِمرُز یا مُمرُز و مُرِز و در لاهیجان شَرُم و در گرگان و علی آباد رامیان و حاجیلر تُغار و در کتول کُچُف و در رامسر و رودسرجُلُم می خوانند. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 168)
دهی است جزء بلوک پیرکوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار در 4000گزی جنوب خاوری امام. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر، زبان اهالی گیلکی است آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء بلوک پیرکوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار در 4000گزی جنوب خاوری امام. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر، زبان اهالی گیلکی است آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ترشی پالا باشد و آن ظرفی است که مانند کفگیر سوراخها دارد وطباخان و حلوائیان بدان برنج و شیره و امثال آن صاف کنند. (برهان قاطع). مطلق آلت پالادن و صاف کردن هر چیزی. (آنندراج). و آن را پالاوان و پالاون و پالوانه و پالونه و آون و ترشی پالا نیز خوانند. (جهانگیری)
ترشی پالا باشد و آن ظرفی است که مانند کفگیر سوراخها دارد وطباخان و حلوائیان بدان برنج و شیره و امثال آن صاف کنند. (برهان قاطع). مطلق آلت پالادن و صاف کردن هر چیزی. (آنندراج). و آن را پالاوان و پالاون و پالوانه و پالونه و آون و ترشی پالا نیز خوانند. (جهانگیری)