- زربون
- پاپوش
معنی زربون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برنگ زر زرد فام طلایی زریون، درخت انگور (مو) زرجون، آب باران جمع شده بر روی صخره ها و قطعه سنگهای عظیم کوهها که بر اثر حل مواد معدنی موجود در سنگها برنگ نارنجی یا زرد درمیاید، شراب باده، زرقون
پارسی سریانی گشته و به تازی رفته زرگون سرنجی به رنگ سرنج رنگی است که نقاشان و جدول کشان بکار برند سرنج سلیقون
زرگون زرغونی
پارسی تازی گشته زرگون شاخه های تاک، سرخ زرینه، می، آب باران در گودی سنگ برنگ زر زرد فام طلایی زریون، درخت انگور (مو) زرجون، آب باران جمع شده بر روی صخره ها و قطعه سنگهای عظیم کوهها که بر اثر حل مواد معدنی موجود در سنگها برنگ نارنجی یا زرد درمیاید، شراب باده، زرقون
سرو کوهی
برنگ زر طلایی زرد فام
کنگر بویا از گیاهان برهان قاطع این واژه را دگر گشته تر خوان پارسی می داند
پیر کهنسال، پیر فرتوت
زرگون مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرّین فام، زرغون
زرگون مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرّین فام، زریون
مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرّین فام، زرغون، زریون
پارسی تازی گشته آرمون ربون پیشمزد پیش پرداخت
تحفه و هدیه، پیشکش
پارسی تازی گشته هربو از گیاهان اگر چه هربو چون ضمیران بود در شکل کجا توان شبه ضمیران به هربو کرد (اثیر اخسیکتی)
((زَ رْ))
فرهنگ فارسی معین
زرگون. زرعونی، نام معجونی مرکب از قند قوام آمده و ادویه که برای تقویت مهره ها به کار می بردند
سرو، سرو کوهی
پولی که پیش از کار به مزدور دهند یا بابت قیمت چیزی بدیگری دهند پیش مزد بیعانه
خوار، زیردست، بیمقدار، ناچیز، حقیر، ذلیل، توسری خور، ستمکش
بیچاره، ناتوان، عاجز، خوار، زیردست، مغلوب
پولی که پیش از انجام کاری به کسی می دهند، بیعانه، پیش بها، ارمون