جدول جو
جدول جو

معنی زرایو - جستجوی لغت در جدول جو

زرایو(زِ /زَ وْ)
نقاب. برقع. (براهین العجم، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نقاب و روبند را گویند. (برهان) (آنندراج). نقاب بود. (جهانگیری). روبنده و نقاب زن. (ناظم الاطباء) :
نقاب شام برافکند نوعروس ختن
چو ترک من که ز توران برافکند زرایو.
آذری (از براهین العجم، یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ مَتْ تُ)
عیب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، عتاب نمودن و خشم گرفتن بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ یِ)
جمعی برساخته است زرینه را و در مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه، این کلمه چندبار استعمال شده است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ مَ)
زرایه. رجوع به زرایه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
بمعنی وقار باشد و آن نگاهداشت نفس است از حرکات قبیحه که از قوت شهوانی ظاهر گردد. (برهان) (آنندراج). وقار. سنگینی. تقوا. پرهیزگاری. و نگاهداری نفس از حرکات قبیحه و شهوانی. (ناظم الاطباء). ظاهراً از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به زریوه شود
لغت نامه دهخدا
زائو، زاهو، رجوع به زاهو، زاهچ، زاچه، و زهو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرایه
تصویر زرایه
سبکی و خواری
فرهنگ لغت هوشیار