جدول جو
جدول جو

معنی زراقطی - جستجوی لغت در جدول جو

زراقطی
(زَ قِ)
مکار و غدار و شارلاتان و زاهدنما و شیاد. (از دزی ج 1 ص 584)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَرْ را)
حیله گری. شیادی. خدعه گری:
با معجز انبیا چه باشد
زراقی و بازی دوالک.
ابوالفرج رونی.
نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت
که خود را بر تو می بندم به سالوسی و زراقی.
سعدی.
پایمال معاشرت کردم
هرچه سالوس بود و زراقی.
سعدی.
تا چند ازین حیله و زراقی
جز جرعه نمی دهد مرا ساقی.
شمس طبسی
لغت نامه دهخدا
(زُ)
محمد بن عبدالباقی بن یوسف بن احمد بن علوان الزرقانی المصری الازهری المالکی (1055- 1122 هجری قمری). خاتمۀ محدثین به مصر است. او راست: تلخیص المقاصد الحسنه، شرح البیقونیه، شرح المواهب اللدنیّه، شرح موطاً الامام مالک وصول الامانی. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 912). رجوع به معجم المطبوعات شود
عبدالباقی ابن یوسف ابن احمد الزرقانی (1020- 1099 هجری قمری). فقیه مالکی است. او راست: شرح مختصر سیدی خلیل و شرح العزیه. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 474). رجوع به معجم المطبوعات شود
لغت نامه دهخدا
(زِ عَ)
منسوب به زراعت: زمینهای زراعتی. در تداول زراعتی تلفظ شود. بقاعده عربی منسوب به زراعت ’زراعی’ آید، ولی در فارسی زراعتی به قیاس اباحتی و ملامتی جایز است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پنجمین پسر از پسران هلاکوخان، و مادر او یورقچین و قما بود. (حبیب السیر چ خیام). اقبال در تاریخ مغول این اسم را طرغای ضبط کرده و گوید: در سال 695 هجری قمری قریب ده هزار نفر از مغول از طایفۀ اویرات به ریاست طرغای از خوف غازان به پناه مسلمین آمدند و طرغای (چنانکه سابقاً گفتیم) با بایدو در قتل کیخاتو دست یکی کرده بود، و چون غازان به سلطنت رسید، مصمم شد که او را بگیرد و از او انتقام قتل کیخاتو را بکشد. طرغای و مغولان اویرات بشام آمده از الملک العادل کتبغا تقاضای حمایت کردند کتبغا هم ایشان را محترم داشته، خلعت و پول داد و در بلاد خود سکونت داد. (تاریخ مغول عباس اقبال آشتیانی ص 270)
لغت نامه دهخدا
(خَ یِ)
محمد بن جعفر خرایطی، مکنی به ابوبکر از اخباریان حسن است و او را تصانیف نیکوست. خرایطی در شام سکونت گزید و بدانجاحدیث گفت. او احادیث خود را از اهل حدیث شنید و بعدبدمشق رفت و سپس به عسقلان و در آنجا بحدود 327 یا 324 ه. ق. جهان را بدرود گفت. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ ءِ)
منسوب به خرائط. رجوع به خرائط در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ ءِی ی / ی)
نام یکی از اخراج کنندگان اخیار بوده است و او را کتابی است بنام ’هواتف’ و همچنین ’مکارم الاخلاق’. رجوع به تاریخ الخلفاء ص 132 و کشف الظنون شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ابراهیم ابن یحیی النقاش، مکنی به ابوالسحق معروف به ابن زرقالی یازرقیال. رجوع به ابن زرقیال و دزی ج 1 ص 589 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دراقطیس
تصویر دراقطیس
یونانی بیخ پیلگوش از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
درست این واژه در تازی زراعی است برزی منسوب به زراعت: زمینهای زراعتی. توضیح: بقاعده عربی منسوب به زراعت) زراعی (آید ولی در فارسی زراعتی به قیاس اباحتی و ملامتی جایز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراقچی
تصویر قراقچی
مامور قرق و خلوت ساختن راه یا محلی قرقچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قراقاطی
تصویر قراقاطی
ترکی اورشین (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
الزركاني
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
Foxy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
rusé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
хитрий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
mjanja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
лукавый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
چالاک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
চালাক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
เจ้าเล่ห์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
chytry
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
교활한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
狡猾な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
ערמומי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
licik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
listig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
sluw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
astuto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
astuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
astuto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
狡猾的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زرقانی
تصویر زرقانی
चालाक
دیکشنری فارسی به هندی