جدول جو
جدول جو

معنی زخرفه - جستجوی لغت در جدول جو

زخرفه
آراستن زیور دادن، آراستن سخن با دروغ
تصویری از زخرفه
تصویر زخرفه
فرهنگ لغت هوشیار
زخرفه
Embellishment
تصویری از زخرفه
تصویر زخرفه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زخرفه
украшение
دیکشنری فارسی به روسی
زخرفه
Verschönerung
دیکشنری فارسی به آلمانی
زخرفه
прикраса
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زخرفه
ozdoba
دیکشنری فارسی به لهستانی
زخرفه
装饰
دیکشنری فارسی به چینی
زخرفه
embelezamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زخرفه
abbellimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زخرفه
adorno
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زخرفه
embellissement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زخرفه
versiering
دیکشنری فارسی به هلندی
زخرفه
अलंकरण
دیکشنری فارسی به هندی
زخرفه
hiasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زخرفه
تزيينٌ
دیکشنری فارسی به عربی
زخرفه
קישוט
دیکشنری فارسی به عبری
زخرفه
装飾
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زخرفه
장식
دیکشنری فارسی به کره ای
زخرفه
süsleme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
زخرفه
mapambo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زخرفه
การตกแต่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
زخرفه
অলংকরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
زخرفه
تزئین
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزخرفه
تصویر مزخرفه
مزخرفه در فارسی مونث مزخرف بنگرید به مزخرف
فرهنگ لغت هوشیار
آبجه از جانوران، زر ، نیکویی، بیهوده (باطل)، زیور نگار طلا زر، نقش و نگار زیور زینت (ظاهری) جمع زخارف
فرهنگ لغت هوشیار
چیده گیاهی است از تیره ای بنام خرفه جزو رده جدا گلبرگها که خودرو و دارای ساقه های سرخی است که روی زمین میخوابد. گلبرگهایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است. تخم آن در پزشکی بکار میرود پر پهن فرفهن فرفین بوخله خفرج بقله الحمقاء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخرف
تصویر زخرف
چهل و سومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۹ آیه، زیور، نقش و نگار، خوبی و زیبایی چیزی، سخن بیهوده، دروغ آراسته، زر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرفه
تصویر خرفه
گیاهی خودرو و یک ساله با ساقۀهای سرخ و برگ های سبز و تخم های ریز سیاه لعاب دار و نرم کننده که مصرف خوراکی و دارویی دارد، تورک، پرپهن، بلبن، فرفخ، بخله، بخیله، بوخل، بوخله، بیخیله، بقلة الحمقا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرفه
تصویر خرفه
((خُ فِ یا فَ))
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود، پرپهن، فرفهن، فرفین، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء، پخل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زخرف
تصویر زخرف
((زُ رُ))
طلا، زر، نقش و نگار
فرهنگ فارسی معین