جدول جو
جدول جو

معنی زحزحه - جستجوی لغت در جدول جو

زحزحه
(تَ رُ)
دور کردن. (المصادر زوزنی) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). دور گردانیدن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی به کوشش دبیرسیاقی ص 49)
لغت نامه دهخدا
زحزحه
دور کردن
تصویری از زحزحه
تصویر زحزحه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَرُ)
دوری. (دهار) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند: هویزحزح منه، یعنی بدور است از او. (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء) رجوع به زحزحه، زحزاح و تزحزح شود
لغت نامه دهخدا